فراموش شدگان

مِی 27, 2010

مرد ژنده‎پوش می‎رود. استوار و خسته و زخم خورده.انگار هیاهوی بازار را نمی‎شنود. قهقهه‎ای همهمه‎ی بازار را می‎شکند. مرد استوار می‎رود. کسی سبزی لهیده‎ای پرت‎ می‎کند به صورت زخم خورده‎ی مرد. قهقهه دوباره اوج می‎گیرد. مرد می‎رود. استوار و زخم خورده می‎رود.
*
مسجد کوفه آرام است. نه همهمه است و نه قهقهه. مالک سلام نماز را می‎دهد. کسی می‎افتد به دامانش. گریه می‎کند و عذر می‎خواهد. گریه‎ای شبیه قهقهه توی بازار. می‎گوید نمی‎شناختمت، نادانی کردم. مالک می‎گوید: مسجد آمده بودم برای بخشش تو دعا کنم.

سفینةالبحار ج2 ص 802.

***

فراموش شدگان یک بازی وبلاگی نیست. تلنگری جدی است به خودمان و جامعه و مسئولان و دیگران. آن‎چه را فراموش کرده‎ایم  بازگو می‎کنیم. تصویر، سخن ، داستان و هر چیز دیگر می‎تواند موضوعی فراموش شده باشد. از گام نو و دودینگ هاوس وبر ساحل سلامت و مدرسه ما و آهستان و لبیک یا حسین و پاسخگویی سران و شق القلم و رند و هابیل و واژگون و بی گاه ها و آیینه ها و کشکول جوانی و دیگر دوستان مجازی دعوت می‎شود به این بازی جدی.

***

ارزش‎های فراموش شده از گام نو

فراموشی از شق القلم

یک بدیهی فراموش شده از دودینگ هاوس

6 پاسخ to “فراموش شدگان”

  1. اميد حسيني Says:

    سلام. ممنون. حتما

    لایک


  2. نقل است که پیوسته همت و مروتی در وی بود که اگر زنی در کاروان بود مال وی نبردی …

    لایک

  3. پندار Says:

    چرا من شما را ندیده بودم؟

    لایک

  4. دارا Says:

    سلام
    نقد عباسي من رو به اينجا كشوند همشهري
    بي اجازه لينكتون كردم
    به من هم سر بزن
    موفق باشي
    به اميد ديدار

    لایک


  5. […] نوشته به دعوت برادرانهٔ  درویشی نشسته بر پوست پلنگ نوشته شده.   […]

    لایک


  6. […] 3.ارزش‎های فراموش‎شده درباره ادب […]

    لایک


بیان دیدگاه