سلام پهلوان پنبه!
«پهلوان پنبه» از مغالطات در مقام نقد است. این مغالطه، مغالطهای دو مرحلهای است. در مرحله نخست، مدعای رقیب و کلماتش تحریف میشود. این تحریف، همراه با تضعیف و سخیفنمایی است. در مرحله بعد، آنگاه که کلمات رقیب ضعیف شمرده شده است، به سادگی آن را نفی میکنند. به بیان دیگر میتوان گفت پهلوان پنبه «تحریف، تضعیف و حمله» است. این مغالطه تصویر کاریکاتوری از یک نظریه و استدلال و گزاره است و سخن را به سوی افراط و تفریط میکشاند و از مدعای رقیب ضعیفترین و سخیفترین تقریر را ارائه میدهد.
پهلوان پنبه توان مدعا و استدلال رقیب را نه با پاسخ و استدلال، بلکه با تحریف از بین میبرد. محتوای تحریف شده از قدرت و توان مدعای اصل به دور است و از این جهت پهلوان پنبه نامیده شده است.
پهلوان پنبه مدعای «وحدت وجود» را «خدا بودن گاوان و خران» تقریر میکند و آن را سخیف و زشت نشان میدهد و «دفاع از حقوق زندانیان» را «حمایت از جرم و بزه» میانگارد و مذاکره برای بدست آوردن حقوق خود را «ذلت» معرفی میکند و «دموکراسی» را «جولان جهل و حکمرانی جاهلان» مینمایاند.
مسیر اصلاحی نقد و کژراهه ویرانگر عناد
شکی نیست، که این دولت را امام عصر و معصوم اداره نمیکند و خطا دارد و باید نقد شود و آنانکه به حسن روحانی رأی دادند به دولت خطاناپذیر رأی ندادند. بستر نقد جایی است که خطایی سر زده باشد. شنیدن نقدها و پذیرفتن خطا، گام نخست اصلاح و ترمیم است.
آنچه مشاهده میشود، همیشه نقدِ در مسیر اصلاح و پیشرفت نیست. گاهی فوران نفرتی است که از عناد و کینه برخاسته است و غایتش نه کمک؛ بلکه مشت زدن به دولت جدید است. نشانهها و نمایش نقد با نشانههای عناد متفاوت است. نقد خود را در مسیر اصلاح میبیند. اما عناد به سوی تخریب و ویرانی رقیب است. غایت متفاوت نقد و عناد، جاده و راه را متفاوت میکند. مسیر اصلاحی نقد، نمیتواند از کژراهههای غیراخلاقی بگذرد و عامدانه به دامان تحریف و مغالطه بیافتد. اما عناد خود به خود به نفی اخلاق میانجامد و از هر ابزاری برای تخریب بهره میبرد.
دولت نو و زیتهای فکرتی که می سوزد
تداول ایام و چرخش دولتها، نه تنها تغییر سیاستها و سیاستمداران است، بلکه به طرز عجیبی دگرگونی خِرَدها و باورهاست. مدافعین اقتصاد صدقهای تبدیل به مخالفان آن میشوندو… چرخش دولتها عرصهای برای تماشای رفتارهای دوگانه و حتی اندیشههای دوگانه است.
انتخابات و تبدل دولتها «امام المشککین» را که مته به خشخاش میگذاشت به «بز اخفش» که تنها سر تکان میداد تبدیل میکند و بز اخفش را به امام المشککین. عقول ساکت را به سوزاندن زیت فکرت وامیدارد و اشکالاتی که پیش از این دیده نمیشد، هویدا میبیند و تفسیرها بر آن نگاشته میشود. چشمها را باز نگه میدارند که مبادا خطایی از دیدشان پنهان بماند.
لشکر پهلوان پنبهها علیه دولت نو
چه پیش از انتخابات و چه پس از آن، برخی از مخالفان حسن روحانی به سوی عناد با وی رفتند. گاهی او را جریان تردید خواندند و گاهی مهره استکبار و … پس از روی کار آمدن دولت، از همان نخست، هر سخنی که گفته میشد، با هجمهای پاسخ داده میشد. نباید و نمیتوان مخالفان دولت جدید را یکسان دانست و منصف را با غیر آن یکی کرد.
جنجال بر سر واژه «بیسواد» و هیاهوی پس از کلمات سریع القلم درباره تاکسیرانان و اعتراضها به تقسیم هنر به ارزشی و غیرارزشی» یا «توهین رئیس جمهور به رأی دهندگان به دیگر کاندیداها» و … اما آنگاه که به اصل کلمات رجوع میکنیم، خواهیم یافت که هیاهو بر اثر تحریف و زشت نمایی بوده است و جنگی که هست جنگ پهلوان پنبههاست.
داستان تحریف، تضعیف و حمله خلاصه به بیانات و کلمات نمیشود و در برنامهها و سیاستها نیز بسیار دیده میشود. توافق هستهای ژنو را «ترکمانچای» و «ژنوچای» نامیدند و آن را «پایمال شدن خون شهدای هستهای» و «نفی عزت و غرور ملی» دانستند. روشن است وقتی اتفاقی نفی عزت و پایمال شدن خون شهدا باشد، به سادگی قابل هجمه و حمله است. راهبرد لشکر پهلوان پنبه زشت نشان دادن کلمات و سیاستها و اقدامات دولت و آنگاه حمله همه جانبه به آن است.
رقابت سیاسی و براندازی اخلاقی
وقتی مبارزه و رقابت به صحنه عمومی کشیده شود، مغالطات تنها به سمت نفی ادعا و نفی استدلال نمیروند؛ مغالطات در عرصه رقابت سیاسی و اجتماعی به نفی هویت و نفی اخلاقمداری رقیب میرود. بسیاری از مغالطات نه به نقد ادعا، بلکه به نقد شخصیت و انگیزه و … فرد برمیگردد. نمایش عمومی رقابت، تماشاگران فراوانی دارد که قدرت تحلیل همه مسائل را ندارند. مردمانی عادی به تماشای مبارزان عرصه سیاسی مینشینند. بسیاری از تماشاگران عادی از درک مغالطات عاجزند و نمیتوانند اندیشه درست را از نادرست تشخیص دهند. در بستر ناآگاهی تماشاگران، زشت نشان دادن اندیشه مقابل کاربرد دارد. روشن است که اگر این زشت نشان دادن به سوی نمایش زشتی رفتاری برود بسیار بیشتر از زشتی اندیشه در ویرانی و تخریب چهره رقیب اثر دارد.
در عرصه منازعات سیاسی، هجمه به سمت رقیب تنها ناکارآمد نشاندادن سیاستهایش نیست. در بسیاری اوقات حمله به وجهه اخلاقی است. برانداختن رقیب نه بر اساس نفی سیاستهاست بلکه نوعی براندازی اخلاقی است. کمترین رفتار خلاف اخلاق رقیب در رسانهها فریاد میزنند. مغالطه پهلوان پنبه، در مرحله نخست خود که تحریف است، کلمات را به گونهای تحریف و سخیف میکند که چهرهای غیراخلاقی به خود یابند.
تحریف به سوی توهین شدگی
«به اسب من گفته شده است یابو» این شیوه بسیاری از حملات به رقیب است. کلمات رقیب را به سوی توهین به خویشتن تحریف میکنند. ادعا میشود که به منتقدان توافق ژنو گفته است «بیسواد» و آنگاه آنان که خود را منتقد میدانند، فریاد برمیآورند که به ما توهین شده است.
گاهی فراتر میروند و تحریف را به سوی توهین به مقدسات و آنچه محترم است میکشانند. میتوان به ماجرای مقاله روزنامه بهار اشاره کرد. در آن مقاله «نظری از نظرها» گفته شده بود و میتوانست به سادگی آن نظرات را نقد کرد و خطاهایش را گفت. اما آن مقاله را توهین به پیشوایان دین فریاد زدند و فضا را چنان برآشفتند که نویسنده در بند شد. هر منصفی آن مقاله را بخواند، درمییابد که هیچ توهینی و هیچ جسارتی در آنجا به پیشوایان دینی نشده بود. روزنامهای کلمات حسن روحانی را به سوی توهین به شهدای هستهای میکشاند و هفتهنامهای مخاطب کلمات را مراجع میشمارد. کاریکاتوری را توهین به رزمندگان دفاع مقدس و کاریکاتوری دیگر را که بیش از شصت سال کشیده شده است، توهین به امام میدانند.
صید سیاسی از تأویل کلمات به توهین به خویشتن، ساده است و نیاز به پیچیدگی و مهارت و تفکر ندارد. برای محکوم کردن هر اندیشهای نیاز است، با اجرای مغالطه پهلوان پنبه آن را تحریف کرد و سخیف نشان داد و این تحریف را به سوی توهین به خود یا مقدسات جامعه کشاند و آنگاه فریاد وااسلاماه و وامقدساتاه و واناسزاهاه سر داد.
توهین ساختگی، منجر به مظلومنمایی میشود و فرد مظلوم در نظر تماشاگران بهرهای از حقانیت را دارد. خودمظلوم نشان دادن ابزاری مناسب برای عرضه دروغین حقانیت است و حربهای برای مبارزه با رقیب. فرد یا جناح توهین به خود و نفی عزت خویشتن را به بهای تخریب رقیب به جان میخرد. نفی عزت و هویت شخصی و اجتماعی به بهای تخریب رقیب را میتوان گونهای بیماری شمرد که متأسفانه در منازعات سیاسی دیده میشود.
این گونه رفتارهای نادرست و هجوم پهلوانپنبهها علاوه بر غبارآلودکردن فضا و فوران نفرت و برخاستن کینهها، به جایگاه نقد درست و پیشروانه ضربه میزند. در فضایی که پهلوانپنبهها آشوب بپا میکنند، نقد و انتقاد در زیر گرد و خاکها گم میشود و مسیری که باید روشن شود و خطاها برطرف شود به کژراهه کشیده میشود.
پ.ن:
این متن به صورت مفصل تر در پایگاه دین آنلاین منتشر شده است، به این نشانی.