Posts Tagged ‘نظام آموزشی’

فقر پژوهش، بحران اقتصادی و هویت طلبه‎گی

جون 22, 2010

بهانه‎ی این نوشته، مطلب پر درد بحران هویت طلبه‎گی است. نویسنده‎ی محترم خبر از گرایش حوزویان به مدرک‎گرائی و فرار از رسالت خود داده است. اما چرائی این گرایش و گریز را نگفته است و چاره‎ای برای آن نجسته است.

پرسش مهمی که باید پاسخ گفت این است که گستره‎ی علوم حوزوی کدام است و رسالت حوزویان چیست؟ پاسخ این پرسش ساده نیست و باید از مبانی فراوانی گذشت تا جواب گفت. دین چیست و گستره‎اش کدام است و از دین چه انتظاری می‎رود؟ آیا دین برای اقتصاد و سیاست و مدیریت و … برنامه دارد یا نه؟ آیا هر چه دین عهده‎دارش بود، تبیین و تفسیر و تبلیغ آن از وظایف حوزه است؟ مثلاً اگر اقتصاد اسلامی داشته باشیم، آیا حوزه متصدی بیان اقتصاد اسلامی است؟ این سؤالات را نخست باید پاسخ گفت و سپس حکم کرد که گرایش به اقتصاد و جامعه شناسی و … خروج از رسالت طلبه‎گی است یا نه.

رسالت حوزه آیا تنها فقه و کلام و تبلیغ این دو است یا قلمروهای دیگر را که ادعا می‎شود دین برایشان سخن دارد در برمی‎گیرد. این اول کلام است. قلمروهای دین چیست و آیا حوزه متکفل همه‎ی قلمروهای دین است؟

حوزه را مساوی فقه‎دانی و فقه‎گویی دانستن، و تقسیم طلبه به مجتهد و مروج الاحکام مبدأ بحران گریز از رسالت حوزویان است. نظام آموزشی حوزه‎ی امروز صرفاً برای تربیت مجتهد بنا شده است و دروس اسلامی دیگر مانند کلام و فلسفه و تفسیر و تاریخ در پشت فقه پنهان شده‎اند. طلبه سه سال ادبیات عرب می‎خواند و سپس سه سال لمعه و اصول و آن‎گاه چهار سال مکاسب و رسائل و کفایه و در نهایت درس خارج فقه و اصول. و از هر صد نفری، شاید پنج نفر مجتهد شوند. و این بدین معناست که برای تربیت پنج مجتهد باید استعداد نود و پنج نفر را هدر داد.

واقعیت این است، بسیاری از طلاب پس از مقدمات و سطح، خود را تهی از آن‎چه انتظار داشتند می‎بینند و در انبان دانش‎شان جز مباحث اصولی و فقهی چیز دیگری یافت نمی‎شود مگر اندک و آن ‎هم به تلاش خود فرد نه نظام حوزه. پس از طی دوران مقدمات و سطح، خروجی حوزه انبوه طلابی است که توشه‎ای غیر از اصول و فقه ندارند و آن هم به گونه‎ای ناقص و معیوب.

نظام آموزشی حوزه را باید بر اساس رسالت حوزه و گستره‎ی وظیفه‎ی آن تنظیم کرد. نه این‎که همه را به یک گونه آموزش داد. باید دید که از هر صد نفر چند مبلغ می‎خواهیم، چند مجتهد، چند متکلم و … . یک مبلغ هیچ نیازی به خواندن سیوطی و مغنی و اصول مظفر و رسائل و مکاسب ندارد. و باید به یاد داشته باشیم در نظام درسی حوزه، حدیث هیچ جایگاهی ندارد و طلبه‎ای که با نظام حوزه پیش رفته باشد، با روایات بیگانه است.

اشکال بزرگ دیگر نظام حوزویِ امروز فقر پژوهش است. اساتید هیچ گاه شاگردان را به تحقیق و پژوهش تشویق نمی‎کنند و در طی ده سال سطح و مقدمات، طلبه وادار به نوشتن نمی‎شود و فقط درسی برقرار می‎شود و استاد می‎گوید و پایان سال شاگرد امتحان می‎دهد و پس از اندکی فراموش می‎کند. می‎توان به جرأت گفت نظام آموزشی مجتهدپرور حوزه، حتی مجتهدپرور نیست. دلیل این ادعا تعداد اندک دست یافتگان به اجتهاد است.

طلبه‎ی در آستانه‎ی درس خارج در خود تخصصی نمی‎یابد و نیز با مشکلات اقتصادی برای تأمین مخارج زندگی خود مواجه است، عاقلانه‎ترین راه روی‏آوری به مدرک‎گرائی است. گرایش به مدرک‎گرائی در بسیاری اوقات زائیده‎ی نداشتن تخصص حوزوی و مشکلات اقتصادی است. و نبود تخصص حوزوی فرزند فقر پژوهش و نظام فقه‎زده‎ی آموزشی است. اگر حوزه طلاب را به گونه‏ای تربیت کند که پس از دوران سطح در رشته‎ای مانند تبلیغ و کلام و فلسفه و فقه و … تخصص داشته باشند و پژوهش‎گر باشند و با توجه به تخصص‎ و پژوهش‎شان آنان را تأمین مالی کند، گرایش به مدرک‎گرائی افول خواهد کرد.

خواندن فقه جواهری لازم است، اما نه برای همه‎ی طلاب. زیرا نیازی نیست همه مجتهد شوند. رسالت اول حوزه تبلیغ است. و البته تبلیغ مساوی مروج الاحکام بودن نیست. اندیشه‎ها و عقاید دینی مانند توحید و نبوت و امامت مقدم بر فقه و تکالیف فردی است. چیزی که امروز عکس آن را شاهدیم که ناشی از فقه‎زدگی حوزه است.

باید نظام آموزشی حوزه چندپاره شود و در عرض نظام آموزشی فقه محور، نظام‎های آموزشی کلام محور و تبلیغ محور و … تشکیل شود. و به پژوهش و تحقیق بها داد. طلبه‎ای که پژوهش‎گر باشد، می‎تواند از پس مشکلات اقتصادی معیشت برآید.

گرچه قرار گرفتن در این نظام، توجیه‎گر کاستی‎های فردی نیست، اما در یک نظام کج، به منزل رسیدگان اندکنند.

و سخن‎های مگوی بسیار.