با تکیه بر مهربانی بیکرانت
فریاد میزنم
هر چه کنی جور نیست
Posts Tagged ‘مناجات ماه رمضان’
نجوای شش
آگوست 6, 2011نجوای پنج
آگوست 5, 2011نجوای چهار
آگوست 4, 2011باز بیا
بگو:
الست بربکم
بشکن
سکوتت را
نجوای سوم
آگوست 3, 2011پس این تردیدهای مقدس
هراسی نهفته است
هولناکتر از تردید
دوست دارم
تردیدهایم
دخترانِ سکوت ازلیات باشند
تردیدهایی پر از تو
که تو را میرقصند
میترسم
تردیدهایم
قهر تو باشند
و من
بندهای تبعید شده به بیابان تردید
نجوای دوم
آگوست 2, 2011حتی با طغیانگری
دلخوشیم
هیچ کس
هیچ گاه
از مملکت محبت تو
بیرون نخواهد شد
سرکش یا مطیع.
1-باز، آغاز آغوش بازت
ژوئیه 30, 2011دل زلالت را خوش نکن
منتظر نباش
هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
اما
آغوشت را مبند
روز بیست و سوم
سپتامبر 1, 2010روز بیستم
آگوست 31, 2010از میان انبوهِ اندوهها
از سرِ خاک خِرَد خُرد
از انباشتِ تردیدها
از هراس پرسشهای بیپاسخِ هستی
گذر خواهم کرد
و
تو را آغوش خواهم گرفت.
روز هفدهم
آگوست 27, 2010هديه آوردم برايت گونه هاي سرخ شرم
بر درت جاري شدم با آبشار اشك نرم
صد سبد يا ويلتا در دست هايم چيده ام
تا به دامانت بريزم با دلي لرزان وگرم
—
برداشتی از این فراز ابوحمزه:
اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً اِذا رَاَيتُ مَوْلاي ذُنوُبي فَزِعْتُ
روز دوازدهم
آگوست 22, 2010خواستم بیایم
خوابم برد
تو لالائی خوانده بودی.
خواستم چیزی بگویم برایت
نشد
نمیدانم چرا؟
نمیدانم چه کرده بودی، نشد
شاید من از بارگاهت رانده شده باشم
نکند مهرت بر سر طغیانهایم نباشد
شاید شنیدن صدای گناهآلودم را دوست نداری
نکند مأیوس شدهای
پیش از این
بیش از این
بخشوده بودی
گناهکاران را.
برداشتی رها از این فراز ابوحمزهی ثمالی:
اَللّهُمَّ اِنّى کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّاْتُ وَتَعَبَّاْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلوهِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَناجَیْتُکَ اَلْقَیْتَ عَلَىَّ نُعاساً اِذا اَنَا صَلَّیْتُ وَسَلَبْتَنى مُناجاتَکَ اِذا اَنَا ناجَیْتُ مالى کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَریرَتى وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسى عَرَضَتْ لى بَلِیَّهٌ اَزالَتْ قَدَمى وَحالَتْ بَیْنى وَبَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیِّدى لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنى وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَاَقْصَیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنى فى مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى فِى الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنى آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَیْنى وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئى فَباعَدْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمى وَجَریرَتى کافَیْتَنى اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّهِ حَیآئى مِنْکَ جازَیْتَنى فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلى.
پ.ن: