صدام که سقوط کرد، بازار مدعیان مرتبط با مهدویت در عراق گرم شد. دهها مدعی آخرالزمانی در سرزمین رنجکشیدهٔ بین النهرین مردم را برای دستیابی به نجات به سوی خود دعوت میکردند. محمود صرخی با ادعای سید حسنی بودن حامیان بسیاری را دور خود جمع کرد و چند بار درگیریهای گستردهٔ مسلحانه را در کربلا به وجود آورد. بعدها حیدر المنشداوی با تأیید سید حسنی بودن صرخی، خود را یمانی نامید و با شعار «پرچم یمانی هدایتگرتر از پرچم حسنی است» مردم را به زیر پرچم خود فرامیخواند. او میان مسجد کوفه و سهله خیمهای برپا کرد که زود برچیده شد. قریب به اتفاق ادعاهای آخرالزمانی در مدت کوتاهی خاموش شدند یا آرامآرام دگرگون شدند. مهمترین حرکت آخرالزمانی پس از دروان صدام را میتوان حرکت احمد اسماعیل معروف به احمد الحسن دانست.
احمد الحسن کیست؟
احمد الحسن -اگر زنده باشد- حدود ۵۰ سال دارد. ۱۹۶۸ در بصره به دنیا آمد. در ۱۹۹۲ در رشته شهرسازی فارغ التحصیل شد. در ۱۹۹۹به نجف رفت. مدتی کوتاه در درس سید محمد صدر حاضر شده است. در زمان صدام، همراه حیدر المنشداوی مدتی در زندان بود. در سال ۲۰۰۳ همراه منشداوی شد و منشداوی را یمانی خواند. دو سال بعد در ۲۰۰۵ از حیدر المنشداوی جدا شد و خود را وصی امام موعود و یمانی معرفی کرد. حیدر المنشداوی پس از مدتی در بغداد کشته شد. هنوز طرفدارانی دارد که بر این باورند او غیبت کرده است و بازخواهد گشت. احمد الحسن توانست در آشوب عراق طرفدارانی را جمع کند. در سال ۲۰۰۸ با نیروهای نظامی درگیر شدند و تعداد زیادی کشته شد. از آن پس احمد الحسن دیده نشده است. گروهی از یاران او مدعیاند او در غیبت به سر میبرد.
از احمد الحسن جز چند تصویر که منسوب به اوست، عکسی دیده نمیشود. برخی یارانش مدعیاند با اعلام قیام او تمام تصاویر و اطلاعات او به صورت معجزهآسایی در همهٔ پروندهها و … پاک شده است. از زندگی او در خلال سالهای ۹۲ تا ۹۷ اطلاعاتی در دست نیست.
سالهاست خبری از احمد الحسن نیست و جز پستهای گاه و بیگاه صفحهٔ فیسبوک او، چیزی از او دیده نمیشود. او و حامیانش توانستهاند در طی این سالها حامیان بسیاری را در عراق و ایران جذب کنند.
ادعاهای احمد الحسن
احمد الحسن دربارهٔ مهدویت سه ادعای اصلی و دههای ادعای فرعی دارد. او برای خود سه نقش پیش از ظهور، هنگام ظهور و حکومت امام عصر و پس از حکومت امام عصر قائل است. او مدعی است پیش از ظهور، او یمانی است و از زمینهسازان ظهور حضرت. هنگام ظهور و حکومت امام حجت، او پرچمدار و وزیر امام عصر است و پس از پایان حکومت امام عصر، او به عنوان «اولین مهدی» وصی و جانشین امام است. نقش ادعایی او در ظهور امام عصر، در هر سه مرحله نقشی اساسی و مهم است. در کنار اینها او مدعی است که از نسل امام زمان است و با چهار واسطه به امام زمان میرسد. و امام عصر مستقیماً به او تعلیم داده است. مدعی است که نام او در وصیت رسول خدا آمده است و ائمه او را با اسم و مشخصاتش نام بردهاند و نامش در تورات و انجیل آمده و یارانش نخستین کسانیاند که به بهشت وارد میشوند هر کس به او ایمان نیاورد، در آتش خواهد سوخت.
مهمترین مستند روایی آنان، روایتی به نام حدیث وصیت است. این روایت در کتاب غیبت طوسی آمده است. بر اساس این روایت، ادعا میکنند که پس از حکومت امام دوازدهم، دوازده مهدی خواهند آمد و اولین مهدیها همنام پیامبر است. احمد الحسن خود را اولین این مهدیهای دوازدهگانه میخواند و مدعی است که نشانههای او را داراست.
این روایت علاوه بر ضعف، ابهام و تزلزل متن و ناسازگاری صدر و ذیل آن، با باورهای شیعه همچون حصر اوصیاء در دوازده نفر، رجعت پس از حکومت امام عصر متعارض است. در دیگر نقلهای روایت وصیت، سخنی از مهدیهای دوازدهگانه نیامده است. افزون بر اینها دلیلی بر اینکه مصداق این روایت شخص احمد الحسن باشد، نیست.
احمد الحسن و حامیانش برای اثبات نقشهای مختلف او در ظهور از روایات مختلف دربارهٔ مهدویت استفاده میکنند. آنها برای اثبات ادعاهایشان گاه به تحریف و تقطیع روایات دست میزنند و گاه به توجیه و تأویل رو میآورند.
اگرچه آنها برای ادعاهایشان به برخی روایات استناد میکنند؛ اما از مهمترین دلایل آنان برای اثبات خود، استخاره، رؤیا و حتی انتساب برخی کرامات به احمد الحسن است. در جزوهای که یاران احمد الحسن دربارهٔ او نوشتهاند آمده: «در خصوص یمانی علیه السلام نیز آیات و روایات متعدیی یکی از روشهای شناخت حجت خدا در آخر الزمان را رؤیای صادقه ذکر کردهاند و تا کنون مؤمنان بیش از هزاران رؤیای صادقه بر حقانیت یمانی علیه السلام دیدهاند» او در کتاب بیان الحق و السداد، گواهی رسول خدا و اهل بیت در عالم ملکوت، مکاشفات مؤمنان در بیداری، استخاره به قرآن و تأیید او با استخاره، دعوت علما به مناظره و مباهله و معجزهخواهی، علم لدنی و اگاهیاش از غیب و دیدهشدن کرامات از او و روایت وصیت و دیگر روایات را سند درستی ادعای خود میداند.
سازماندهی هوشمندانه
تقریباً همهٔ ادعاهای مرتبط با مهدویت شکست میخورد و پس از مدت کوتاهی خاموش میشود. جریان احمد الحسن در این سالها روز به روز رشد کرد. با آنکه استدلالهای روایی و ادعاهای مختلف آنان برای اثبات مدعاهایشان ناتمام و ضعیف است؛ اما آنها توانستند عدهٔ زیادی را جذب کنند. به نظر نخستین دلیل این رشد و جذب مدام، داشتن استدلال است ولو استدلال ضعیف. هر استدلالی هر چه هم ضعیف باشد، میتواند عدهای را قانع کند. این جریان توانسته است بسیاری از روایات مهدویت را به سود خود تفسیر کند گاه با تقطیع و تحریف و گاه با توجیه و تأویل و …این جریان استدلالها را به استخاره و رؤیا گره میزنند. نه استخاره و نه رؤیا دلیلی بر درستی و نادرستی یک باور نیست. محتمل است از میان هر صد نفر که دعوت به جریان یمانی میشود، ده نفر استخاره بزنند و یک یا چند نفر از میان به گمان خودشان استخارهٔ موافق بیاید یا خواب موافق ببینند؛ خوابی که احتمالاً حدیث نفس اتفاقات روز بوده باشد. همین یک یا چند نفر از صد نفر کافی است. به نظر آنها از شیوهٔ انباشت استدلالهای ضعیف استفاده میکنند. ده دلیل ضعیف را که هر یک به تنهایی قدرت اثبات ندارد، برای مخاطب بیان میکنند. این دلایل را با اموری مانند خواب و استخاره گره میزنند و انباشت این استدلالها مخاطب را به این گمان وامیدارد که حق با آنهاست. چیزی که در این میان به یاری این جریان میآید، حس پررنگ انتظار و احساس نزدیکی ظهور و آمادگی برای شنیدن هر خبری دربارهٔ ظهور در ذهن مخاطبان است. اتفاقی که این سالها در جامعهٔ ایران و عراق پررنگ شده است و میتوان جریانهایی مانند سیدی ظهور نزدیک است یا منبرهای فراوان را که هر روز از نزدیکی ظهور میگفتند مثال زد. احساس پررنگ انتظار و امید به نزدیکی ظهور وقتی در برابر انباشت استدلالهای ضعیف قرار گیرد، احتمال دارد فریب بخورد.
آنچه در جریان احمد الحسن مشهود است، هوشمندی این جریان در جذب مخاطبان است. پشت این جریان یک گروه علمی است. دهها کتاب به نام احمد الحسن منتشر شده است و یاران نزدیکش مثل ناظم العقیلی دهها کتاب دربارهٔ دعوت او نوشته است و به نقدها پاسخ گفتهاند. نقدهایی که به جریان احمد الحسن میشود، بیدرنگ پاسخ داده میشود. لجنهٔ علمی این جریان، روایات را زیر و رو کردهاند و روایاتی را که بتوان از آن به سود خود بهره برد، مییابند و به آن استناد میکنند. استدلالهای خود را پس از ایراد نقدها، بازسازی میکنند. کسی که با کلام شیعه و روایات و تاریخ ادعاهای مهدویت آشنایی نداشته باشد، میتواند به سادگی ادعاهای این جریان را بپذیرد.
نکتهٔ مهم و در خور توجه این جریان، نخستین گروههای هدف آنان است. طلاب و روحانیان را میتوان گروه نخست پیوستگان به این جریان شمرد. این جریان بر خلاف بسیاری دیگر از جریانهای مدعی مهدویت ابتدا از مردم کوچه و خیابان یار جمع نکرد، بلکه از حجرهها و حوزههای علمیه به دنبال یار بودند. این اتفاق، اتفاقی هوشمندانه است. اگرچه در نگاه نخست، احتمال اینکه طلاب به آنها بپیوندد، کمتر از یک فرد دیگر است؛ اما پیوستن یک طلبه به آنان به معنای پیوستن یک مبلغ به آنان است و احتمال دارد همراه آن طلبه، مخاطبان تبلیغی آن طلبه هم همراه وی شوند. در قم و حتی دیگر شهرهای ایران، نخستین یاران این جریان، طلاب بودهاند. خیالی ساده است که بگوییم طلاب درسنخوانده جذب شدهاند. برعکس برخی از طلاب پیوسته به این جریان، طلاب درسخوانده بودهاند.
از دیگر ویژگیهای این جریان، بهره بردن از فضای مجازی و اینترنت است. یاران این گروه که خود را اصحاب احمد الحسن مینامند، در شبکههای مختلف اجتماعی حاضرند و دیگران را دعوت به گفتگو میکنند. روحانیان حامی این جریان، به پرسشهای حامیان پاسخ میدهند. در فیسبوک صفحهای منتسب به خود احمد الحسن است. در توییتر حسابهای بسیاری دارند. در تلگرام کانالهای متعددی دارند که تبلیغ این جریان را میکند.
شبکهسازی نیرومند و منسجم، تبلیغ نخستین در میان طلاب و روحانیان، داشتن پشتوانهٔ استدلالی نشانهٔ هوشمندی این جریان است و به این دلایل توانسته است باقی بماند و نیرو جذب کند.
واکنش حوزه علمیه
با آنکه معمولاً در مقابل ادعاهای دروغین مرتبط با مهدویت، حوزه علمیه سکوت میکند و منتظر خاموشی خود به خود جریانهاست، با توجه به رشد و نفوذ جریان احمد الحسن، کتابهای متعدد در رد این جریان نوشته شده است و جلسات متعددی در رد آنان برگزار شده است. جلسات مناظرات عمومی و غیرعمومی بسیاری با حامیان احمد الحسن برگزار کردهاند. حجم کتابهای ردیه بر این جریان، نشانهٔ اهمیت این گروه است. این ردیهها میتواند مانع رشد این جریان شود.
چه خواهد شد
جریانهای مرتبط با مهدویت یا زود خاموش میشوند یا پس از مدتی و محققنشدن پیشگوییها باورهای خود را تغییر میدهند و به عنوان یک فرقهٔ جدید ظهور میکنند و در طی زمان یا باقی میمانند و یا آرامآرام از بین میروند. پس از ۲۰۰۸ احمد الحسن دیده نشده است و برخی از یاران او میگویند او نیز غایب شدهاند. این باور به غیبت احمد الحسن، نشانهٔ تغییر باورهای این گروه است. آنها باورهای جدیدی دارند. اوصیاء پیامبر را از دوازده نفر به بیست و چهار نفر رساندهاند و گاهی در کلماتشان احمد الحسن را امام سیزدهم مینامند. احتمالاً در میان این گروه، باور به مهدیهای دوازدهگانه به عنوان باوری جداساز از شیعه امامیه نقش بازی کند و جانشینان احمد الحسن جای او را بگیرند. در بدترین حالت، میتوان تصور قیامی مسلحانه را محتمل دانست که به انگیزهٔ زمینهسازی ظهور انجام شود.
آنچه مهم است، جلوگیری از رشد این جریانهای دروغین است. جریانهایی که در بستر فقر تاریخینگری، ظاهرگرایی و عواطف مخاطبان رشد مییابند.
این یادداشت در ماهنامهٔ خیمه، شماره ۱۲۸ منتشر شده است. در این شماره، پروندهای را دربارهٔ احمد الحسن و جریانش باز کردهاند.