وضعیت کنونی حاکمیت، به گمانِ منِ شهروندِ عادی جای دفاع ندارد. من میتوانم از دورهٔ پس از جنگ تا سال ۱۳۸۴ دفاع کنم. به گمانم ایرانِ ۱۳۸۴ با ایران ۱۳۶۸ بسیار پیشرفت کرده بود و رو به جلو بود. اما الان جای دفاع ندارد. اما آیا مقصر وضع موجود، تنها و تنها حکومت است؟
نمیتوان با یک خط ماجرای بسیار پیچیدهٔ وضعیت امروز را پاسخ داد. جمهوری اسلامی در آغاز خود با جنگی طولانی مواجه شد. آغازگر جنگ نبود و به گمان من تا وقتی قدرتهای بزرگ تصمیم به پایان جنگ نگرفتند، جنگ پایان نیافت. پس از خرمشهر حتی اگر میخواستیم به سمت صلح برویم، دستیابی به صلح آسان نبود. اگرچه چنین تلاشی نشد. در همهٔ چهل سال با تحریمهای سختی مواجه بوده و گاهی این تحریمها فلجکننده بوده مانند سالهای ۹۰ تا ۹۲ و تحریمهای کنونی.
بیایید با دو شرطیهٔ خلاف واقع، جهانی دیگر بسازیم و آن جهان را با جهان کنونی مقایسه کنیم. شرطیه خلاف واقع چیست؟ شرطیهای که «شرط» آن در دنیای واقعی محقق نشده باشد. «اگر طارمی ضربه دقیقهٔ آخر را با دقت میزد، ایران به دور دوم جام جهانی صعود میکرد.»؛ «اگر هیتلر به دانشگاه هنرهای زیبا میرفت و نقاشی را ادامه میداد، جنگهای اول و دوم جهانی رخ نمیداد.»؛ «اگر در انتخابات ۱۳۸۴، انتخابات تحریم نمیشد، محمود احمدینژاد رئیس جمهور نمیشد.» و … اگر و شرطی را که خلاف آن در واقعیت رخ داده است، میگوییم و نتیجهٔ آن شرط را بیان میکنیم. «اگر مجرمانی که شغل ندارند، شغل داشتند، مرتکب جرم نمیشدند.»
دو شرطیهٔ خلاف واقع دربارهٔ تاریخ جمهوری اسلامی در برابر ماست:
۱. اگر جنگ نمیشد، عادتاً ایران اکنون در وضعیت بهتری بود.
۲.اگر ایران تحریم نمیشد، عادتاً اکنون در وضعیت بهتری بود.
جهانی را تصور کنیم بعد از انقلاب ۱۳۵۷، که در آن در ایران نه جنگی رخ داده است و نه تحریمی. این جهان آیا عادتاً وضعیت بهتری نسبت به امروز داشت؟ ما دوران کوتاه تا حدودی بدون تحریم از سال ۹۴ تا ۹۶ داشتیم. این دوران میتواند برای پاسخ به این پرسش کمک کند.
شاید بتوان چنین استدلالی اقامه کرد:
اگر تحریمها نبودند، بسیاری از کارخانهها و کارگاهها تعطیل نمیشدند و وضعیت معیشتی مردم و وضعیت اقتصادی کشور رو به بهبود بود و بهتر از وضع کنونی بود. به نظر نمیتوان نقش تحریمها را در فلجکردن اقتصاد ایران نادیده گرفت. تحریمها نه تنها کارگاههای و کارخانههای داخلی را فلج کردهاند و تولید را متوقف کردهاند، مانع سرمایهگذاری خارجی و ورود فناوریهای نو و داد و ستد شدهاند. در یک کلمه تحریمها مانع پیشرفتند میتوان زمانهایی را نشان داد که در حالت تحریمهای کمتر، ایران رو به پیشرفت بوده است. اگر بتوان این را نشان داد که در زمانهای تحریم کمتر، رشد اقتصادی و شاخصهای اقتصادی رو به جلو بوده است، میتوان گفت تحریمها از مقصران بزرگ وضعیت فعلیاند.
اینطور بگوییم. ما دو دوره داریم. دورهٔ الف همراه تحریم دورهٔ ب بدون تحریم. در دورهٔ الف وضعیت نامطلوبی داریم برای اینکه ثابت کنیم که تحریمها در این نامطلوبی نقش داشتهاند، باید علت بودن آن و نه صرفاً همبستگی و همزمانی آن را ثابت کنیم. به نظر ثابت کردن این مسئله سخت نباشد.
بحث این نیست مقصر تحریمها کیست. بحث این است که اگر تحریمها نبودند، آیا وضع مطلوبتری بود یا نه. میتوان حدس زد «عادتاً بله». قید «عادتاً» به این معناست در یک مسیر عادی بدون اتفاقات غیر عادی نتیجهٔ این مسئله این میشد. اگر بگوییم، اگر تحریمها نبودند، وضعیت مطلوبتری داشتیم، پس میتوان گفت تحریمها بخشی از تقصیر وضعیت نامطلوب فعلی را به عهده دارند.
اگر این دو شرطیه صادق باشند، به نظر تمام تقصیر به گردن حاکمیت نیست. تحریمها و حامیان تحریم هم در این مسئله نقش دارند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟