هزار و نهصد و هفتاد و چهار، محمدعلی در کینشازا پایتخت زئیر با جرج فورمن مبارزه کرد. مبارزهای که به «غرش در جنگل» معروف شد. محمدعلی پیش از آن مصدوم شده بود و از میدانها دور بود. جورج فورمن جوان در المپیک ۶۸ قهرمان شد و پس از آن جو فریزر را شکست داده بود و قهرمان بوکس جهان بود و اینک در برابرش محمدعلی بود که مدتها بود، مشت نزده بود. فورمن از ابتدا مشت زد و مشت زد. محمدعلی به گوشه رینگ رفت. فورمن مشت میزد و محمدعلی دفاع میکرد. دوستانِ فورمن به طعنه میگفتند «محمدعلی را نکش». محمدعلی تلاشی برای حمله به فورمن نمیکرد.
فورمن مشت زد و مشت زد و مشت زد. محمدعلی به رینگ تکیه داده بود و قدرت مشتهای سهمگین فورمن را میگرفت. محمدعلی رقصپا میکرد، رجز میخواند به رینگ تکیه میداد و فورمن مشت میزد و مشت میزد.
راند هشتم شد. فورمن مشت زده بود و مشت زده بود؛ هر چه مشت داشت، زده بود. فورمن خسته شده بود. محمدعلی مشت میزند. فورمن روی زمین میافتد. فورمن برمیخیزد. محمدعلی مشت نمیزند، فورمن دوباره روی زمین ولو میشود.
روحانی هر سه مناظره را یک رقابت دانست نه سه رقابت. سه راند از یک مبارزه؛ نه سه مبارزهٔ مستقل. مناظرهٔ اول و دوم، روحانی [و جهانگیری] حمله نکردند. دفاع کردند. قالیباف و رئیسی مشتهایشان را زدند و زدند و زدند. روحانی گوشهٔ رینگ تکیه داده بود؛ حمله نکرد. پاسخ داد. تا مناظرهٔ سوم آنها بسیاری از مشتهایشان را زده بودند. مشتهای بیهدف و بیاثر. آنها آمدند همان مشتها را تکرار کنند؛ گمان کردند مثل دو مناظرهٔ قبل فقط میزنند؛ اما مشت خوردند. مشتهای مناظرهٔ سوم آنها خسته بود. آنها مشتهایشان را، فشنگهایشان را پیش از آن خرج کرده بودند. اما رقیب هنوز مشتهای تازه بود و قدرتمند. روحانی در سه مناظره ۷۲دقیقه وقت دفاع داشت؛ اما اینها فقط در یک مناظره وقت دفاع داشتند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟