«رئیس ستاد قالیباف در کرج آمر حمله به سفارت عربستان»؛ این تیتر برخی رسانهها پس از شناسایی آمر حمله به سفارت است. در همین تیتر کوتاه، مغالطهای رخ داده است. در تعریف گسترده و عامی از مغالطه، هرچیزی که مسیر درست اندیشیدن و نتیجهگرفتن را مخدوش کند، مغالطه است. با این تعریف، حتی رفتارهایی که مسیر اندیشیدن را منحرف میکنند؛ مصداق مغالطه هستند. چنانچه جلب ترحم، توهین، هیاهو و … از مغالطات شناخته شده است.
در تیتر میان همکاری به ستاد محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و دستور حمله رابطهای برقرار شده است. گفته شده است «وصف مُشعر به علیت است» به این معنا وقتی که ما در یک گزاره نسبتی را به یک عنوان و وصف خاص برمیگردانیم و اسناد میدهیم، گویا آن وصف علت آن حکم است. وقتی گفته میشود «انسانهای دانا را احترام بگزار»، دانایی علت احترام گزاردن است. یا به گفتهٔ سعدی «اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی»، خر بودن، علت پیش بیطار رفتن است. میان موضوع و محمول گزاره، رابطه است. آنگاه که به جای هویت شخص یا شیء، وصف و عنوان موضوع گزاره است، نباید بیگانه از محمول و حکم قضیه باشد یا لااقل نباید به گونهای باشد که توهم رابطه ایجاد شود.
میان سه تیتر «اعدام عبدالمالک ریگی»، «اعدام ریگی تروریست» و «اعدام یک بلوچ سنی» تفاوت بسیار است. در تیتر نخست، هیچ اشارهای به علت اعدام نشده است و تیتر خنثی است؛ چون هیچ وصفی در آن نیست و باید برای فهم علت اعدام به متن خبر رجوع شود. تیتر دوم وصف و قید «تروریست» را دارد؛ پس اینگونه برداشت میشود که علت اعدام وی اقدامات تروریستی او بوده است. اما تیتر سوم اعدام او را به مذهب و قومیت او ربط داده است نه به رفتار و اقداماتش.
نمونههای فراوانی برای اینگونه تیترها میتوان ذکر کرد. دستگیری دوست استخر و جکوزی اصلاحطلبان به خاطر فساد اقتصادی، فرار رفیق گرمابه و گلستان اصولگرایان به کانادا یا تنبیه دانشآموزان افغان در مدرسهای در کرج و … . آیا افغان بودنِ این دانشآموز دلیل و علت تنبیه بوده است یا اینکه معلم هر دانشآموزی را که درس نخواند یا رفتار نادرستی انجام دهد، تنبیه میکند چه ایرانی باشد چه افغان؟ اما عنوان این را القاء میکند که معلم به خاطر مهاجر بودن او را تنبیه کرده است نه به خاطر مسائل انضباطی.
این را فراموش نکنیم که ذکر هر وصفی، به معنای رابطه و علیت است و اگر میان وصف و حکم ربطی نباشد، پس نادرست است. بسیاری از وصفها اگرچه با حکم رابطهٔ علّی ندارند، اما ذکرشان نیز به معنای علیت و رابطه نیست. اگر گفته شود «دروازهبان تیم ستاره دستگیر شد» مخاطب میان وصف دروازهبانی و دستگیری رابطهای ایجاد نمیکند؛ زیرا اینگونه اوصاف -نه همیشه- جایگزین شخصیت حقیقی میشوند. اما اگر گفته شود «اقدامات مشکوک دستّهای پشتپرده در آستانهٔ بازی فینال؛ دروازهبان تیم ستاره دستگیر شد» اینجا میان حکم دستگیری و وصف دروازهبانی رابطهای ایجاد شده است.
برگردیم به مثال اول؛ دستور حمله به سفارت عربستان چه ارتباطی با ریاست بر ستاد قالیباف و به تبع آن با خود باقر قالیباف دارد؟ به سادگی میتوان جواب داد: «هیچ». وقتی میان این دو رابطهای نباشد، گویا آنچه را که «علت» نیست، «علت» شمردهایم.
این مغالطه را میتوان به مغالطه «اخذ ما بالعرض مقام ما بالذات» برگرداند. چیزی را علت نیست، علت شمردهایم. اگرچه اینگونه تیترها راه فرار دارد؛ چون صریح نیستند. به همین دلیل گفتهاند وصف «مشعر» به علیت است نه صریح و یا ظاهر در علیت.
یادمان نرود، کلمات مرز دارند. این نوشته فقط از یک تیتر صید مغالطه کرد. اصلاً و ابداً دربارهٔ درستی و نادرستی حمله به سفارت، ستاد قالیباف در سال ۹۲، تنبیه دانشآموزان ایرانی و غیرایرانی، دستگیری دروازهبانان و … صحبتی نکردیم. فقط و فقط گفتیم بین این وصف و حکم در تیتر رابطهای نیست. اما به گونهای گفته شده که گویا رابطه است و نکنید این کار را.
منتشر شده در شماره ۲۹روشن
کانال مغالطه:
https://telegram.me/moghaletat
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟