«هر کس با ما نیست، بر ماست.» این را بوش پس از یازده سپتامبر گفته بود. گروه سومی وجود نداشت، آنهایی که همراه نبودند، دشمن بودند. «یا این یا آن»؛ راه سوم نفی میشود. نفی راه سوم یا راههای دیگر اشتباهی تکرارشدنی در زندگی ما و گفتهها و عمل سیاستمداران است. «آبی هستی یا قرمز؟» پیشفرض این پرسش این است که هر ایرانی یا طرفدار پرسپولیس است و یا استقلال؛ تیمهای دیگر نفی میشوند. نمونه ای که این روزها در گفتگوهای سیاسی به چشم میآید، نزاع حامیان و مخالفان توافق هسته ای است. یکی از مخالفان ایرانی توافق هسته ای در ابتدای نقدی که بر توافق نوشته است،میگوید : «خواندن این مطلب برای سه دسته گروه بی فایده است. خارج نشینان در پی بازگشت بی درد سر و نیازمند اثبات وفاداری به نظام اسلامی و دوم بهره مندان از فرصتهای اقتصادی ناشی از برداشته شدن تحریم و سوم نسل جوان پرورش یافته در تاریخ و تبلیغ …» لُب حرفش این است یا مخالف توافق هسته ای باید باشی یا فرصت طلب و جاهل و … تا یادم نرفته بگویم عبارت «سه دسته گروه» اشتباه است. همین شیوه استدلال را میتوان در کلمات موافقین توافق دید «یا موافق توافقی و یا جنگ طلب و طرفدار تحریم». یا این سخن: «مخالفین ایرانی توافق یا جنگ طلب هستند و یا از بنگاههای حامی اسرائیل پول میگیرند.» شک نکنید که کسانی پیدا میشوند که به خاطر پول یا جنگ طلبی علیه توافق هستند؛ شک نکنید، اما این نمیتواند دلیلی باشد که هر کسی مخالف توافق بود یکی از این دو گروه است. احتمال دارد با استدلال به این مخالفت رسیده باشد. همانطور که این سخن که خارج نشینان موافق توافق یا فرصت طلبند یا جاهل، بویی از حقیقت نبرده است. بسیاری از موافقین توافق، نه فرصت طلبند نه جاهل؛ دلیلشان برای موافقت، صلح طلبی و نفی تحریم و در نتیجه کم شدن رنج مردم ایران است.
«یا این یا آن»، مغالطه ای است که در این استدلالها رخ داده است؛ «یا زنگیِ زنگ یا رومیِ روم». در این مغالطه انحصاری نادرست رخ میدهد، احتمال سوم نفی میشود. میان زنگی بودن و رومی بودن، فاصله زیادی است میان زنگبار و روم؛ فاصله ای میان سیاه و سپید. مغالطه یا این یا آن را، مغالطه سیاه و سپید نیز گفتهاند به زبان امروزی تر صفر و یک. غیر از صفر و یک، سیاه و سفید چیز دیگری دیده نمیشود و این ندیدن نقطه مغالطه است. نمیتوان درباره سرخی روی پیراهن گفت: «این خون کسی ریختهای یا می سرخ است» شاید «یا توت سیاهست که بر جامه چکیدهست». بسیاری اوقات احتمال سوم هم هست.
مغالطه یا این یا آن، یک قیاس استثنایی است. میان گزینه الف و ب محدود میشود. اگر الف باشد، پس چنان و اگر ب باشد پس چنین. اگر موافق توافق باشی پس فرصت طلب و جاهلی و اگر مخالف پس طرفدار حقوق بشر. یا یار منی پس بمان یا بار منی پس برو «برو که هر که نه یار منست بار منست».
گاهی شکل پنهانی از این مغالطه در گفتگوها دیده میشود. مثلاً کسی بگوید من موافق بازگشایی سفارت انگلیس هستم و بشنود پس تو مخالف سیاستهای استعماری روباه پیر نیستی. نوعی دوگانگی میان موافقت با بازگشایی سفارت و مخالفت با سیاستهای انگلیس در این پاسخ دیده میشود. همین را در گفتگوی میان اپوزوسیون مخالف و موافق توافق هسته ای میبینیم. مخالف توافق میگوید موافقین توافق با سیاستهای حکومت همراه و همگاماند. به این معنا که یا اپوزوسیونی یا موافق توافق. ساده است که بگوییم راه سومی هم هست. برخی افراد هم موافق توافقاند هم مخالف اپوزوسیون.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟