خیالتان تخت! نوروز قم مثل نوروز شیراز، یزد، تبریز و نیریز است. شاید «باستانی» بودن نوروز و «مذهبی» بودن قم، پارادوکسِ باستانگرایی و اسلامگرایی را در ذهن بیاورد، اما آن اتفاقی که در روزهای نوروز قم –حتی میتوان دیگر شهرها را اضافه کرد- میافتد، این پارادوکس را نفی میکند. توی قم مثل همه شهرها، چهارشنبه سوری ترقه میترکانند و از روی آتش رد میشوند و نوروز سفره هفت سین میچینند و سیزده بدر به دشت و صحرا میروند.
قم مذهبی است. نمادهای مذهبی و نشانههای مذهب در کوچه و خیابانهای قم بسیار بیشتر از دیگر شهرهاست. همه محلههای قم، چه محلههای فقیرنشین چه محلهٔ پولدارها، روحانی دارد. توی کوچهها و خیابانها، روحانیان زیادی را خواهیم دید که راه میروند یا سوار بر موتورسیکلت و ماشیناند و گاهی هم روحانیای سوار بر دوچرخه به چشم میخورد. در بسیاری از محلهها، مدارس علمیهای ساخته شده است. بخش بزرگی از اطلاعیه و بیلبوردهای سطح شهر متعلق به اتفاقات مذهبی است. مسجد جمکران و مزار امامزادگان بسیاری در قم است و مهمتر از اینها، حوزه علمیه قم و حرم حضرت معصومه جلوه مذهبی قم را پررنگتر کرده است. اما با تمام این احوال، قم شهری است مثل شهرهای دیگر با آبی شور و هوایی گرم و خشک و حتی بد.
مذهبی بودن قم، بر سبک زندگی قمیها تأثیر گذاشته است. فروشندگان روی شیشههای مغازهها، اعلامیههای مذهبی میزنند. بخشی از ویترین لباسهای زنانه با برچسبها مات میشود. اما اینگونه نیست که در دیگر شهرها، مغازههایی باشد که در قم نیست. این چند ساله نزدیک ولنتاین، مغازهها شلوغتر میشود و پر میشوند از جنسهای رنگ و وارنگ. دختران و زنان قمی، چادر به سر دارند. آنکه چادری نباشد، به چشم میآید. گاهی دختران جوان توی خیابانهای قدم میزنند و با آنکه چادر سیاه بر سر دارند، اما موهای خود را بیرون میگذارند و تضادِ چادر و بیحجابی را نمایش میدهند. قم سه-چهار سینما دارد. گروههای نمایشی دارد. روی دیوارها گاهی اطلاعیه آموزش موسیقی دیده میشود. کلاسها و انجمنهای داستان و فیلمنامه و … فراوان است. گرافیستهای خوبی دارد که معمولاً شاگرد مسعود نجابتیاند و به خاطر مسعود نجابتی میتوان قم را از قطبهای گرافیک ایران دانست. قم شهری است مثل همه شهرها با نمادهای فراوان مذهبی و سویههای تقدس؛ آدم خوب دارد، آدم بد دارد، فساد دارد، اعتیاد دارد، مراکز خیریه دارد و ….
از عنوان دور شدیم. حرف، حرف میآورد. میخواستم بگویم نوروز قم، مثل نوروز دیگر شهرهاست. زنان سمنو میپزند. جوانان شب چهارشنبه سوری به خیابانها میآیند و ترقه میترکانند. مثل همه شهرها سیزده نوروز، خلوتترین روز شهر است. لحظه سال تحویل را تحویل میگیرند. مثل مشهدیها، قمیها هم به حرم میروند؛ گره زدن «باستان» به «مذهب». همانگونه که متدینین دیگر شهرها، از نوروز و آئینهایش استقبال میکنند و کنار هفت سین، قرآن میگذارند، قمِ مذهبی هم نوروز را میپذیرد.
ردّپای نوروز در احادیث و متون دینی، از عواملی است که باعث همنشینی قرآن و هفت سین شده است. روحانیون در آغاز سال نو، از احادیثی سخن میگویند که نوروز را گرامی داشتهاند. برخی اعیاد و مناسبتهای مذهبی را همزمان با نوروز میشمرند. مثلاً معلی بن خنیس از امام صادق نقل میکند: «هنگام نوروز، خود را بشوی و پاکیزهترین لباسهایت را بر تن کن و خود را به خوشبوترین عطر بیارای و …» [۱] از رواندی از فقهای شیعه قرن ششم قصایدی در دست است که نوروز را به بزرگان تبریک گفته است. اگرچه برخی روایات نیز در عدم تأیید نوروز آمده است که صاحب جواهر سعی در توجیه آنان دارد. پس از قرن هفتم در کلمات فقها علاوه بر بیان اعمالی برای نوروز، بحث از تعیین روز نوروز نیز آمده است. پس از تشکیل دولت صفوی، به نوروز توجه بیشتری شد. رسائل گوناگونی درباره نوروز نگاشته شد. [۲] همسویی برخی روایات با نوروز، تقابل احتمالی میان نوروز باستانی و مذهب را نفی میکند. اگرچه روحانیان نوروز را تأیید میکنند؛ اما با چهارشنبه سوریِ پیش از نوروز و سیزده به درِ پس از نوروز همدل و همسو نیستند. جالب اینکه در قم، هر دو مانند دیگر شهرها برگزار میشود.
۱.مصباح المتهجد، ص ۵۹۱
۲.برای تفصیل بیشتر به مقاله نوروز در فرهنگ شیعه، رسول جعفریان، مجله نامه مفید، بهار ۷۶، شماره ۹ رجوع کنید.
* برای شماره نوروز دوهفته نامه روشن نوشتم.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟