. بیست سال پیش، کلاس چهارم ابتدائی، مدرسهی سر کوچهمان یک روز سرد آخرهای پاییز، معلم من را کشاند پای تخته تا مسأله ریاضی را حل کنم. پای تخته که رسیدم یکی دو نفر پچپچ کردند. وسط حل مسأله پچپچ بیشتر شد. معلم پرسید چی شده. سیروس گفت آقا جوراباش لنگه به لنگه است. یکی طوسی بود یکی سیاه. همه خندیدند. معلم خندید. من سرم را زیر انداختم. مسأله ناتمام ماند. تا چند روز اسمم شده بود لنگه به لنگه. تا چند روز چشمم نیافتاد توی چشم هیچکس.
هنوز از خندهی آنروز دلخورم. هر بار که سیروس را میبینم، حالا سر چهارراه بالاتر از مدرسه مغازه دارد، جورابهای لنگه به لنگه یادم میافتد. داستان جورابها سر زنگ ورزش تمام شد، اما خاطره خفیف آن همیشه توی ذهن من است. هنوز معلم و بچهها را میبینم که انگشتشان سمت من است و میخندند.
پسربچهای زیبا که هنوز در تعارفات جامعه ما غرق نشده است، هنوز با واقعیتها زندگی میکند نه پندارها، توی یک برنامه چیزی گفته است و مجری به قول خودش جمعش کرده است. قضیه میتوانست همانجا تمام شود. اما ما –من و تو- آمدیم این را توی فضای مجازی نشر دادیم تا بقیه ببینند، آمدیم جار زدیم که فرنود گفته است فلان. آمدیم صفحه فیسبوک درست کردیم و فرنود شد خمیر اسباب بازی ما برای خنده بقیه. و چه طنزهای بیمایه و بیخلاقیتی. کاریکاتور هم کشیدیم. در یک روز هزاران نفر عضو این صفحه فیس بوک شدند. من نمیدانم فرنود قوی است یا نه. می تواند به همه کسانی که بهش خندیدند لائی بزند و توپ را شوت کند توی صورت معلم یا نه؟
من و تو احتمالا هیچگاه آن پسر را نخواهیم دید. اما آن پسر فردا مدرسه خواهد رفت. دلش میخواهد برود توی کوچه بازی کند. آیا یک قضیه ساده باید برای ذهن لطیف این پسر معضل شود؟ این بحران را ما درست میکنیم ما که به او میخندیم ما که نشرش میدهیم. توی فامیل، فرنود میشود نماد سرافکندگی، آبرویشان را برده است. واقعا این بچه آبروریزی نکرده است، ما آبرویش را به باد دادیم. ما برای چند ثانیه خندیدن و خنداندن و قهقهه زدن و کرکر و هرهر کردن، با هویت این پسر بازی کردیم. این پسر میشود همانی که توی اینترنت برایش صفحه درست کردند و بهش خندیدند. این پسر انگشتنمای من و تو میشود. باید برای فرار از انگشت من و تو سرش را زیر بندازد. بگویید این اتفاق یک ماهه است، آیا میارزد با احساسات یک ماه یک پسر برای خنده خودمان بازی کنیم. حتی برای یک ثانیه هم ارزش ندارد. نمیدانم میفهمید یا نمیفهمید. آیا توی این جامعه دیدن این پسر یادآور این خاطره نخواهد شد؟
راههای خندیدن زیاد است، راههای خنداندن زیاد است. میتوان به اشتباهات –که گاهی اشتباه نیستند- نخندید.
توضیح پس از نگارش: من دو تا بچه دارم، یک پسر و یک دختر. چهار و نیم ساله و دو و نیم ساله. هر دو هم مثل فرنود وقتی میروند دستشوئی خودشان خودشان را میشوئند و من واقعا از این بابت خوشحالم و تشویقشان میکنم و حتی اگر در جمع بگویند خوشم می اید. راستگوئی فرنود هم قابل تحسین است و تحریف حرف این پسر توسط مجری کار درستی نبود. این ها از متن قابل برداشت است. اعتراض من به نحوه ی اعتراض به سیماست. نه اصل اعتراض. مطمئن هستم کسی قصد تمسخر نداشته است و ندارد. اما گاهی درون این الفاظ تمسخر است. من اعتراضم به همه فیدها و نوشته ها نبود. اعتراضم به یک سری نوشته ها بود که اسم این بچه را می چسباند به آن واژه. من ترسم این است که این اسم بماند روی این پسر. و ما ناخواسته سهمی داشته باشیم. و امیدوارم این طور نشود. یادمان باشد توی جامعه ما اسم گذاشتن روی بقیه خیلی ساده است. اگر صفحات فیس بوکی و … در کتار اعتراض شان که خوب است با این فرهنگ اسم گذاشتن هم مبارزه کنند، اشکالی نیست حتی خوب است.
وبلاگ کارگروه کفشدوزک ها را هم ببینید. بچه های منند.
کودک آزاری نرم را هم بخوان.
چرا فرنود مهم است را کمانگیر نوشته است.
بهوش! به حقوق فرنود دارد تجاوز مي شود را قاصدک هشدار داده است.
آگوست 4, 2011 در 1:05 ب.ظ.
سلام
کاملا با شما موافقم .
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:33 ب.ظ.
کاملا موافقا
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:47 ق.ظ.
tu in mamlekat hich tafrihi ke vujud nadare.pas laghal bezarin be in bekhandim.bad mage chie.cho moshkeli dare tanz amiz konim
alan pedar 0 madare un bache be nazare man ke khoshhaland
mage chie?az ye bache 5sale chi tavagho darin??
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:23 ب.ظ.
پدر و مادر این بچه از چی خوشحالند؟ از این که ملت بیشعور عکس فوتوشاپی از شو… فرنود درست کردن دارن میخندن؟؟؟
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:16 ب.ظ.
هیچ کس فرنود رو مسخره نمی کنه ! خود فرنود هم به این واقعه می خنه ! مخصوصا حرف خاله نرگس !
فرنود افتخار ماست ! الانم همه تشویقش می کنن و میگن ایول گل کاشتی !!! تا اینکه مسخره کنن!
هیچ مشکلی نداره
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 7:53 ب.ظ.
تو کدوم دنیا زندگی میکنی؟ دورو برتو نگاه کن – همه خندیدند.
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 1:03 ب.ظ.
بنظر من وخيليهايديگه كه نظرشونو خوندم اين يك اتفاق ساده وپيش پاافتاده ايست كه ممكن بود براي هر شخصي درسن وسال فرنود اتفاق بيفته وازاونجاييكه ذهن اين طفل بيگناه مانندافكارشما آلوده گناه نيست چيزي رو بيان كرد كه بايد بيان ميكرد اينو درنظر بگيريد كه فرنود وهمسن وسالان او چيزي از مخفي كاري ومحافظه كاري نميدونن يا لااقل هنوز ياد نگرفتن بنظر من شما بجاي خرده گرفتن از كودكي كه دروغ نگفت بايد ازفرهنگ وآداب ورسومي ايراد بگيريد كه دست وپاگير بوده وباعث ميشود سر اين مسئله به اين سادگي جنجالي بپا شود
پس مرحبا به فرنود راستگو كودكي كه چيزي را گفت كه مترادفش رانياموخته بود
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 1:43 ب.ظ.
سلام
حرفتون متین. ولی فکر میکنم بهتر بود خودتون هم عکس این پسر رو تو وبلاگ نمیگذاشتین.
قربان شما
بهمن
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 1:53 ب.ظ.
ممنون.
برمی دارم
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 2:35 ب.ظ.
متاسفانه موضوعی که شما دقت نکردید (فارغ از برخی افراد که کلمه ادا شده توط پسرک را دستمایه طنز لوس خود قرار دادند ) اکثر کسانی که درباره این موضوع صحبت کردند و درباره آن نوشتند و به تمسخر از کل موضوع یاد کردند کسانی بودند که به احساس معصومانه آن پسرک احترام گذاشتند و ایرادشان به صدا و سیما و دستگاه عریض و طویل حاکمیتی بود که ادر نظرش عمل کاملا کودکانه و طبیعی باید سانسور و انکار شود .این مسئله در هر کجای دیگر دنیا و در هر برنامه کودکی رخ میداد مجری برنامه بدون اشاره به کلمه ادا شده توسط پسرک او را برای اینکه کارهایش را خودش انجام میدهد مورد تشویق قرار میداد و بسیارعادی و ساده از کنار آن عبور میکرد. باور کنید اگر این عمه خانم یا خاله خانم برنامه کودک هم اینگونه رفتار میکرد و به فرنود میگفت: » باریکلا فرنود وقتی میره دستشویی خودش خودش را میشوره!» نه به جای کسی بر میخورد نه اسلامی به باد میرفت و نه اتفاقی میفتد و نه این همه سوژه درست میشد . اتفاقا طنزمایه تمامی این سر و صداها دقیقا نوع رفتار مجری است که چگونه احساس کودکانه فرنود را به زشت ترین شکل ممکن انکار و تحریف میکند و هم فرنود را از عملکرد خود دچار احساس گناه مینماید و هم به شعور مخاطبین خود (حتی خردسالان) توهین میکند.
اتفاقا این حرکتی که در فیس بوک و دیگر جاها راه افتاد بسیار مفید و به جا بود تا برنامه ریزان و دستندرکاران صدا و سیما و حاکمیت بدانند با سانسور و انکار کردن طبیعی ترین و عادی ترین مسایل کودکان و در کل جامعه ره به جایی نخواهند برد و با واکنش هایی اینچینی مواجه خواهند . انکار عواطف و احساسات کودکانه مقدمه انکار آزادی اندیشه و تفکر و هویت جنسی و اجتماعی افراد و آزادی انتخاب پوشش . … است شما هم اگر از این دید به به موضوع نگاه کنید, دید خود را نسبت به شرکت کنندگان در این کمپین ضد تحریف و انکار عوض خواهید کرد . اگر قضیه صرف خنده و شوخی بود سوتی هایی به مراتب شداد و غلاظ تر را تاکنون در صدا و سیمای حکومت ایران مشاهده کرده ایم که تاکنون هیچکدام اینچنین موجی را ایجاد نکرده بود. این سخن فرنود نبود که این مسایل را ایجاد کرد بلکه واکنش زشت و توهین آمیز مجری برنامه بود که جامعه و کاربران اینترنتی را به واکنش واداشت و این را به فال نیک میگیریم به عنوان کمپینی علیه سانسور و انکار حتی اگر برخی فعالین در این کمپین تنها هدفشان شوخی و خنده باشد روح کلی آن بسیار زیبا و واکنشی به جاست و مطمئنا در آینده نیز فرنود با تمسخر مواجه نخواهد شد بلکه به عنوان فردی صادق که معصومانه کاری را که انجام میداد بیان کرده بود مورد تقدیر قرار خواهد گرفت .
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 3:28 ب.ظ.
من هم موافقم که اگر مجری می گفت کار خوبی می کنی و آفرین، این همه بازخورد نداشت. و همچنین مطمئنم کسی تو این کار قصد رنجاندن فرنود و خانواده اش را ندارد. اما این چیزی که من میگم باطن قضیه است. واکنش مجری هم یک واکنش زشت و یا غیراخلاقی نبود. یک واکنش اشتباه بود که از یک فرهنگ رایج توی مملکت ما نشات می گیره. ایا فیدهای توی آن کمپین محتوای نقادانه دارد یا تمسخرآمیز. بله بنویسند وقتی یک بچه این طور گفت باهاش این گونه برخورد شود. این جای قضیه مورد توافق است. اما اینکه هزاران جک و کاریکاتور و … ساخته شود این نقد نیست.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:05 ب.ظ.
اخه سامای عزیز کی تا حالا بچه ی 5 ساله رو مسخره کرده که این بار دومش باشه ؟؟ شما بین هزاران کامنت روی صفحه ی فرنود راستگو یکی رو بیار که به خود فرنود توهین کرده باشه یا کاریکاتور فرنود رو کشیده باشه. بعضی طرز فکرها واقعا ادمو به تعجب میندازه!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:12 ق.ظ.
کلمه فرنود شوشول به نظر من توهین آمیزه. و لو این که قصد توهین نبوده است
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:18 ب.ظ.
پس باید بگن فرنود الت ؟؟!! دیدگاههای محافظه کارمثل شما میگن که کلا هیچ حرف نا متعارفی نباید زده شه …
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:26 ب.ظ.
باید بگن آقا فرنود.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:33 ب.ظ.
کاملا موافقم آقای امیر
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:28 ق.ظ.
کاملا با نظر امیر موافقم . واقعا درست مطلب رو عنوان کرد .
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 1:06 ب.ظ.
کاملاً با نظر آقای امیر موافقم.
حرف شما کاملاً با طرز فکر من و خیلی از مردم دیگه تطابق دارد
چیزی که به عنوان عرف جامعه شناخته شده، به شدت نیاز به اصلاح دارد.
دوگانگی در خانواده و جامعه، از همان کودکی، باری است که بر روی دوش نحیف کودکان سنگینی می کند.
مسئله فرنود یک بهانه کوچک است برای مخاطب قرار دادن سانسورچی ها و مخفی کنندگان واقعیت های ساده زندگی.
همین عرف غلط جامعه است که کودکان ساده و راستگو را تبدیل به انسان های دو رو و متحجر می کند.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:24 ب.ظ.
کاملاٌ موافقم کسی اون بچه رو مسخره نمیکنه، مگه اینکه شما که این متن رو نوشتی این طور رفتار کرده باشی. اتفاقاٌ خیلی هم بانمک بود. مشکل اون مجریه و کار تمسخر آمیز و عجولانه رو اون انجام داد. اون هم بخاطر فضایی که حاکمه مجبور شده.. با قضیه جوراب متفاوته..
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 6:31 ق.ظ.
بيشتر از اون چيزي كه فكرش رو بكنيد موافقم!!!
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 12:27 ب.ظ.
besyar movaafegha, jaane matlab ro ada kardid
bebakhshid baraye fingilish keyboarde man farsi nadaare
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 2:36 ب.ظ.
عالی گفتی
دستت درد نکنه
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 3:02 ب.ظ.
این ماجرا مثل یه موج میمونه که میگذره. چند وقت بعد کسی چیزی یادش نمیمونه.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 3:23 ب.ظ.
به نظرم اما اون پسر همیشه تو ذهنش می مونه.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:31 ب.ظ.
اون پسر یا میتونه بزاره این موضوع تا آخر عمرش آزارش بده یا فراموشش بکنه وبزاره به حساب بچگی،شایدم اصلا از این کارش خوشش بیاد و بخنده و برای بقیه با غرور این ماجرا رو تعریف کنه.
شما ساما هستی،اون فرنود،دو آدم کاملا متفاوت با ایده های متفاوت.
جلوی دهن ملت رو نمیشه گرفت و هیچ کس هم کامل و بی عیب نیست.همه بالاخره تو عمرشون سوتی میدن،آیا همه باید دوستای دبستانشونو کنار بزارن؟
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 11:32 ق.ظ.
اگه نتونست فراموش کنه چی؟؟ اگه تا آخر عمر آزارش داد چی؟؟ با این حرفتون موافقم که میگی «شما ساما هستی،اون فرنود»، ولی نکته اش اینجاست که خود شما هم جای فرنود نیستی! پس نمی تونی اینقدر محکم بگی که فراموش می کنه و می خنده و با غرور تعریف می کنه و این حرفا! من میگم وقتی هیچی از اون بچه نمی دونی، از خانواده اش و از اطرافیانش عاقلانه اش اینه که اگه 0.0000001% ممکنه اذیتش کنه، بهتره که نکنیم این کارو.
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 10:26 ق.ظ.
من اصلا و ابدا «محکم» نگفتم فاطمه عزیز،من احتمال دادم و از کلمه ی «شاید» استفاده کردم.و همون قدر که من حق ندارم از طرف فرنود حرف بزنم شما هم این حق رو نداری.
از زمانی که برنامه ی زنده از تلویزیون ها پخش می شده همچین سوتی ها اتفاق افتاده و خواهد افتاد.کافیه برید یکم یوتیوب رو بگردید،ویدئو هایی پیدا می کنید چه چند برابر بدتر و چند برابر بیشتر از فرنود دیده شده و در موردش بحث شده.لابد برای اونا هم unity می خواید درست کنید؟!
هرچند که حدود یک هفته از این ماجرا میگذره و مردم خنده هاشونو کردن و اون کسانی که هم ندیدن منتظر نظر من و شما نمیمونن.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 3:45 ب.ظ.
خوشحالم که در این آشفته بازار هنوز روشنفکر (به معنی واقعی کلام) یافت میشود.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 3:59 ب.ظ.
برادر من چرا قضیه رو بیخودی سیاسی میکنی ؟
اول که روم به دیوار شما چرا انقدر سختگیری ؟
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت گیر
ما هم کودکیهامان از این سوتیهای با دمپایی مدرسه رفتن و یه لنگه جوراب به پا داشتن و یه لنگه نداشتن داشتیم
و امثالهم
اما مهم نبود برامون
اتفاق بامزه و خنده داری رخ داده بود و باید میخندیدن
که اگه نمیخندیدن باید به خرد جمعی دوستان شک میکردیم …
شما نباید کینه اش رو تا به امروز با خودت بکشی و ببری
و نکته دوم
فرنود و همسن و سالهای فرنود که اصلا فیس بوک نمیرن
وقتی هم برن اونها هم فقط میخندن
به سادگی این بچه که براستی شخصی ترین کار ممکن رو ذکر کرده بود
شما هم خیالت راحت که والدین و بزرگسالان انقدر آگاه هستن که نگن این بچه مایه ی سرافکندگی و شرمشونه
هر کسی هم این رو بگه یه دست نوازش به سرش میکشه
چیزی نیست که شما خودش رو انقدر براش ناراحت کنی !
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 4:03 ب.ظ.
قضیه مطلقا سیاسی نیست. حتی بوی سیاست هم نمی دهد. انسانی است. هیچ ربطی به سیاست ندارد حداقل در ذهن من.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 4:36 ب.ظ.
من کاملا با حرف های اقا امیر موافقم…
البته به عقاید شما هم احترام میزارم ساما جان
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 4:51 ب.ظ.
دوست عزیزم
خنده ی تمسخر آن چیز بدی است که شما از آن خاطره بد داری و من و خیلی های دیگر هم می دانند که نکوهیده و ناپسند است. اما امروز آیا کسی فرنود را مسخره کرده است؟ کمی دقت کن! اگر کودکی کارهای شیرین انجام می دهد یا حرف های شیرین و کودکانه می گوید، خیلی ها می خندند. پدرش، مادرش و خیلی های دیگر! آیا آنها کودکشان را مسخره می کنند؟ نه عزیز من، آنها به کودکشان می خندند ولی آنرا مسخره نمی کنند! امروز خیلی ها به فرنود و شیرین زبانیش، رک و روراست بودنش و با مزه بودنش و شاید آنجور بی مزه جمع و جور کردن خانم مجری می خندند. ولی کسی فرنود را مسخره نکرده است!
امروز که من و شما بزرگ شده ایم، پا به پای پدران و مادران و بزرگتر های فامیل و دوست و آشنا به شیرین کاری ها و شیرین زبانی های کودکیمان می خندیم. فرنود هم سال ها بعد، به جای این پیش بینی سخت گیرانه و دلگیر شما(!)، به این حرف با مزه اش خواهد خندید. شما نگران نباشید. خنده خیلی خوب است.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 5:00 ب.ظ.
به نظرم همه مثل شما نیستند. این دور از ادب است که به دیگران (حتی کودک و خردسال) بخندیم.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:13 ب.ظ.
کوروش خان کاملا موافقم. تباه شدن فرهود دستمایه ی عده ای برای ژست بشر دوستی گرفتن شده.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:04 ب.ظ.
موافقم
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:05 ب.ظ.
با کوروش یزدانی موافقم
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 4:59 ب.ظ.
با هم عقیده ام این شعور شما و احترام به دیگران را می رساند . احسنت به این نقد.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 5:13 ب.ظ.
به نظر من کار فرنود ضایع نبود بچه حرف زده کلمه ممنوعه هم استفاده نکرده این خاله نرگسه که سوژه خنده شده.
آخه این بزر خود سانسوری از کی باید تو روحیات ما کاشته بشود.
فرنود نه تنها نباید تحقیر شود بلکه بایستی به عنوان قهرمان و الگو برای سایر بچهها باشد
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 5:16 ب.ظ.
من ایرادم به فرنود نیست و موافقش هستم و اگر خاله نرگس می گفت آفرین کار خوبی می کنی کار درست بود نه ماست مالی کردنش.
ولی من به نحوه اعتراض ما و نحوه بیان آن اعتراض دارم. اگر همه با همین بیان شما این را می گفتند علاوه بر اینکه موجب شرمندگی نبود باعث سرافرازی بود اما متاسفانه این اعتراض به تمسخر – و لو ناخواسته- کشونده شد. تمسخری که یک طرفش فرنوده.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 5:53 ب.ظ.
فرنود خيلي طبيعي و راحت و صادقانه حرف زد همانطور كه من و بقيه مادر ها ياد بچه هايشان مي دهند. به نظر من طنز تلخ رفتار سالوسانه ي مجري لوس برنامه بود كه به جاي اينكه خيلي راحت بگويد آفرين فرنود كه خودشو مي شوره… نه اينكه حساسيت بي جا نشان بدهد و به قول خودش قضيه را جمع كند. هر مادري و هر كسي كه بچه اي بزرگ كرده باشد مي داند كه دستشويي رفتن و شستشو بزرگترين چالش در مراحل يادكگيري و آموزش بچه هاست و فرنود واقعن پسر خوب تربيت شده اي است كه مي تواند اين كار را خودش انجام دهد و موضوع به اين سادگي و بديهي را مجري لوس و ترسو تلويزيون نكنمي داند
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:04 ب.ظ.
با لیلا خانم موافقم.کار زشت مجری همان خود سانسوری است که باید نهی گردد نه راستگویی وصدیق بودن این گل پسر.وشمایی که ایراد به آنها میگیرید که می خندن این خنده به رسوا شدن دروغگوهاست…..
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 6:06 ب.ظ.
nemitunam farsi type konam mazerat mikham
chizi ke mikham begam va shayadam to zehne kheyli ha umade ine ke FARNOOD namade haghighat dar jameye sansoor shode va diktatorist
mesle goli ke dar byabani mirooyad
khande dasht vali khandeye talkhie
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 7:02 ب.ظ.
نه خود فرنود و نه پدر و مادرش فیس بوک ندارن. هم شاگردی های فرنود هم توی دبستان فیس بوک ندارن. معلم هاش هم فک نکنم داشته باشن. حالا ایشون کی و کجا این ضربه روحی رو قراره بخورن ما نمیدونیم !
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:37 ب.ظ.
پسرخاله و پسر عموها دختر خاله ها و دختذ عموها و… که دارند و وقتی بچه بزرگ شد همین داستانارو براش تعریف میکنند…اتفاقی که برای خود من هم افتاد
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 11:35 ق.ظ.
کاملا با میر معین موافقم…این اتفاق برای نم افتاده و واقعا حتی یادآوریش هم تو درونم اذیتم میکنه…
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 1:58 ب.ظ.
این اتفاقات جنبه ی یه جامعه رو معلوم می کنه
خیلی با جنبه ایم نه ……………………….
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 7:11 ب.ظ.
از یه لحاظی درسته اما همش نه
به نظرم متن نوشته آقای امیر : متاسفانه موضوعی که شما دقت نکردید (فارغ از برخی افراد که کلمه ادا شده توط پسرک را دستمایه طنز لوس خود قرار دادند )
رو توی همون پیج تو فیسبوک بگید بذاره دقیقا تا پیج از اون حالت یکم در بیاد
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 7:27 ب.ظ.
کاملا باهاتون موافقم
—
من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد…
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 7:51 ب.ظ.
پسری بود نام او فرنود/ پسری راستگو و صادق بود
کودکی پنج یا که شش ساله/ پاک و معصوم چون گل لاله
فرصت آن نداشت این کودک/ بهر آموزش دروغ و کلک
می ندانست کودک نوپا/ راه و رسم به اصطلاح حیا
در جواب سوال آن مجری/ که بگویید بچه ها فوری
…کارهای خطیر شخصی را/ چه کسی می کند ز بین شما؟
بهر رخصت بلند کرد انگشت/ تا زند بر دهان نادان مشت
گفت چون می روم به کابینه/ بهر کار سبک، نه سنگینه (!)
بعد اتمام کارهای ظریف/ خود بشویم به آب عضو شریف
عضو می نامم و بکن تو قبول/ آن چه نامید آن پسر شوشول
خاله نرگس گرفت سوتی را/ همچو گنجشککی که توتی را
گفت: ماشین لباس شویی؟ وای/ خود کنی روشن و بگویی؟ وای
اشتباه است گفت و ماله کشید/ گویی انگار آن سخن نشنید
پخش شد در رسانه ی ملی/ این قضایا و گشت جنجالی
طاعنان لب به طعنه بگشودند/ راههای نرفته پیمودند
هر کسی گفت زین میان سخنی/ گشت مشهور در هر انجمنی
عده ای عیب آن پسر کردند/ غیبت از مادر و پدر کردند
عده ای دیگر آفرین دادند/ لقب راستگوترین دادند
وان دگر شاکی از زن مجری/ که نموده شوشول را دگری
در شگفتم ز کار این مردم/ شیر بی یال و اشکم و بی دم
گه ز سوراخ سوزنی گذرند/ یا درون شلنگ غوطه ورند
گاه دروازه هم برای عبور/ تنگ و کوچک چو جای موشی کور
سرخوش از این قضیه عبرت گیر/ می نکن شکوه و تو خرده مگیر
گوش این خلق اگر که مسدود است/ دان کلیدش شوشول فرنود است!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 11:20 ب.ظ.
قشنگ بود – ایول
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:22 ب.ظ.
شما هی میگی تمسخر چند نمونشو ذکر کنی بد نیست
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:21 ق.ظ.
فرنود شوشول
این خیلی تکرار شد متاسفانه
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:34 ب.ظ.
نظرات خیلی خوبی رد و بدل شد و حسابی من رو به فکر کردن درباره موضوع وا داشت
به نظر من حس پاک و کودکانه فرنود و صداقت گفتارش ستودنی است و امیدوارم خودش و خانواده اش این را درک کنند اما تضادی که این وسط باعث جالبی و به دنبال آن انتشار موضوع شده انکار شتابزده مجری برنامه است که به نظر من او هم تقصیری ندارد و مجبور به تجاهل در برابر حرف فرنود شده چرا که خودش هم به نوعی قربانی فرهنگ سانسور نظام حاکم است. در کل کمپین نشان دهنده اعتراض مردم به همین فرهنگ سانسور است و نه فرنود و نه خاله سارا شایسته نیست که مورد تمسخر قرار گیرند
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:35 ب.ظ.
مطمئناً هیچ کس این پسر را سخره نکرده و بهش نخندیده. در واقع کسی که سرش رو نمی تونه بالا نگه داره اون خانم به اصطلاح مجریه که به دروغ و با دغل بازی سعی در کنترل اوضاع کرد و بچه رو به خاطر حرفی که نزده بود یا کاری که هرگز انجام نداده بود حتی تحقیر هم کرد. (روشن کردن ماشین لباسشویی!)
علیرضا
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:20 ق.ظ.
متاسفانه این کار ناخواسته انجام گرفته برخی تعبیرات تمسخرآمیز بود
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:47 ب.ظ.
امير گفت مبارزه نه چيزه ديگه ولي اگر اين رو قبول نداريد من به شما قول ميدم تا 1ماه ديگه همه اين مسئله رو فراموش ميكنن حتي شايد فرنود هيچ وقت نفهمه همچين مسائلي پيش اومده مثل خيلي اتفاق هاي ديگه كه فراموش شدن و ديگه يادي ازشون نشد اين هم فراموش ميشه…
شما داريد از يه خاظره صحبت ميكنيد مسئله ايي كه براي شما اتفاق افتاد به نظره من يه شوخي بود شوخي كه شايد مدت موندگاريش بيشتر از 1ساعت نبود ولي شما حساس بوديد نسبت به اون و حتي تا الان اون خاطره شمارو ناراحت ميكنه مسئله ايي كه شايد براي هركسي بارها اتفاق افتاده و براش اصلا مسئله ي مهمي نبوده شما ميتوتيد نيمه ي پر ليوانو ببينيد اين كه فرنود از اينكه اينقدر مورد توجه قرار گرفته راضي باشه و مطمئن باشيد كه كسي , كسي رو به خاطر يه حرفي كه تو بچگيش زده سرزنش يا مسخره نميكنه…
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 8:59 ب.ظ.
حزعولات گفتی و از جو دمکراسی خواهی بی فکر این مردم سو استفاده کردی که خودتو مطرح کنی. کسی به فرنود کار نداره. همه ایرادا به صدا سیما و اون مجری احمق و اون برنامه ضایس.. کسی به فرنود کار نداره. من جا باباش بودم تازه به همه معرفیش میکردم. سرفرازی داره واسش نه سرافکندگی..؛ مشکل تو اینه که خودت ذهنت مریضه و به فرنود ایراد میگیری اما واقعیت اینه تو مریضی نه بقیه که پیکان طنزشون به سمت صدا سیماست
اون یکیو به تو میگه روشن فکر..
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:19 ق.ظ.
بعید می دوننم تونی دلیلی بیاری که من می خواستم خودم را مطرح کنم. مهم نیست. من هم ایراد به صدا و سیما دارم اما نه بازیچه شدن این پسر
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:15 ب.ظ.
کی بازیچه شده؟ صفت دروغگویی به سخره گرفته شده ودرستی را با خنده وشوخی پراکنده شده است.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:09 ب.ظ.
اونایی که ادعای دلسوزی برای این بچه رو میکنن , یه هدف دیگه دارن. فرنود فقط 23 هزار تا طرفدار پیدا کرده و شده سمبل راستگویی…
این بچه تباه نمیشه و مایه ی سرافکندگی نخواهد بود , گرچه ممکنه مایه ی سربلندی باشه…
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:18 ق.ظ.
من با سمبل راستگو بودن مخالف نیستم با این مخالفم که فردا توی این جامعه اسمش بشود همراه آن کلمه نه همراه راستگو.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:12 ب.ظ.
با نظر شما مخالف هستم بچه مورد تمسخر واقع نشده ! و اتفاقا کسانی مورد تمسخر واقع شدند که با سانسور عقیده کودکانه او به شیوه خودشان سعی در اعمال نظر شخصی خود کرده اند .
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:17 ق.ظ.
من با اعتراض به سیما مخالف نیستم موافق هستم اما بعضی تعبیرات به نظر من تمسخرآمیز بود
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:39 ب.ظ.
احسنت بر اين همه حرف حساب!
دوستاني كه از قضيه دفاع مي كنن!يك لحظه خودشون يا بچه خودشون رو بذارن جاي فرنود!ببينن هرجا كه ميرن يه مشت … دارن به كليپ بچه اشون مي خنده!حتي اگه اون افراد واقعا به فرنود نخندن و به قول دوستان خطابشون خاله نرگس باشه! اما همين حسي كه به شما دست مي ده كه كليپتون پخش شده دست همه! مي تونه ديوونه كننده باشه!خيلي ديوونه كننده!
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:53 ب.ظ.
اتفاقا به نظرم الان فرنود کلی به خودش افتخار میکنه. اگه پسر من بود من تشویقش میکردم.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:16 ق.ظ.
من پسر دارم که چار سالشه و دختر که دو سالشه و خودشان وقتی دستشوئی می روند خودشان را می شوئند و من هم تشویقشان می کنم. من فقط می ترسم این اسم و این خاطره روی این بچه بماند
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 9:57 ب.ظ.
من اصلا با نظر شما موافق نیستم. اولا که متن شما شدیدا احساسیست و از این طریق خواننده را تحریک می کند. که البته این احساسی برخورد کردن متاسفانه یکی از نقاط ضعف ما ایرانیها هم حساب میشه. این بحث جوراب لنگه به لنگه و وقایع شبیه آن برای تمام ماها تو زندگی به شکلی اتفاق افتاده و فکر نکنم کسی وجود داشته باشه که همچون موقعیتی رو در زندگیش تجربه نکرده باشه. نکته مهم این وسط نحوه کنار اومدن با این قضیه است. که هر فردی چطوری چنین مسالی رو که براش پیش می آید حل می کنه. و متاسفانه از متن شما چنین بر میاد که شما با وجود اینکه کلی بزرگتر شده اید اما هنوز نتونستید اون مساله ی جوراب رو برای خودتون حل کنید و در عوض سعی کرده بودید با چند تا لایی و این جور کارا از بفیه انتقام سهل انگاری خودتونه بگیرید.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:14 ق.ظ.
اون مساله گفتم بعد از زنگ ورزش حل شد، چون من عامل برتری داشتم و البته اون اسم روی من نموند. ترس من اینه که این اسم روی این بچه بمونه.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:05 ب.ظ.
شما باید خودت را به یک روانشناس معرفی کنید.
اینهمه کینه توزی ، افکار منفی و از کاه کوه ساختن نشان دهنده ی تربیت ناسالم خانوادگی و در نتیجه روانپریشی شماست.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:06 ب.ظ.
به نظر من فرنود نماد صداقت و راستگویی و شجاعته همینطور نماد پاکی و تمیزی .خوب مگه به یک بچه4-5 ساله خودش خودشو میشوره و به تمیزیش اهمیت میده …
شاید اگه این سوالو ازهرکدوم از میکردن تو دلمون همین جوابو میدادیم.
من به فرنود افتخار میکنم و فکر میکنم پدر مادرشم بهش افتخار میکنن
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:12 ق.ظ.
این جهتش خیلی خوبه. من خودم دو تا بچه دارم. دو ساله و چهار ساله. هر دو خودشون را می شورن و من از این خوشحالم.
اما من میگم این اتفاق که یک کار خوب بود نباید به یک خاطره تلخ برای این بچه تبدیل بشه و اسمش همراه آن کلمه و خاطره گفته بشه و یک هو اسم روش بمونه
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:07 ب.ظ.
به عمرم چرندیاتی به این شدت نشنیده بودم!… اولاً بچه های ایران تو اون سن محاله که اکانت فیسبوک داشته باشن، دوماً تا دو سال از این فیلم بگذره دیگه کسی اصلاً یادش نمیاد که این بنده خدا چه شکلی بود. گذشته از اینها هم کسی اینجا به این بچه نمیخنده، به موقعیت خنده دار میخندیم. مثل این میمونه که مثلاً پرویز پرستویی رو تو خیابون ببینی بهش یه چرندی بگی!.. یعنی اصلاً حرفی که زدی سر و ته نداشت.. یه موقعیت جالبی و خنده داری پیش اومده و یه جمعیتی دارن استفاده میبرن، حالا تو اومدی این وسط احساس قهرمانی بهت دست داده و میخوای نجاتش بدی… اصلاً واقعاً برای من جالبه که چه جوری فکرت به اونجاها رسیده.. آدم عادّی واقعاً بعید میدونم که انقدر فکرش ناسالم باشه. خلاصه این نظر ما بود… حالا غلط یا درست
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:10 ق.ظ.
همه این ها دلیل نمیشه فردی که بچه است و اکانت فیس بوک ندارد سوژه خنده شود.
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 5:54 ب.ظ.
باز که نگرفتی که بابا.. ما دایم به موقعیت میخندیم، نه به بچه… بچه کجاش خنده داره آخه. کسی از بچه انتظار نداره که … مثل این میمونه که مثلاً وقتی یه طوطی یه حرفی رو با یه لحن جالبی تکرار میکنه ما میخندیم .. ما طوطی رو مسخره نمیکنیم که! داریم به موقعیت خنده دار میخندیم که «آقا، دور هم چقدر جالب شد هااا».. حالا اگه الآن بیای بگی «ببین، تو الآن داری بچه رو تا سطح طوطی پایین میاری» میزنم تو کلّه ت… مثال برادر من، مثال!
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 5:59 ب.ظ.
من به همه خندیدن ها و همه نظرات و فیدها و افراد اعتراض ندارم. به کسانی اعتراض دارم که در این قضیه اشتباه کردند و توی طنزشان این پسر را نادانسته و ناخواسته تمسخر کردند و اسمش را عوض کردند. اعتراض به آنهاست.
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 5:05 ب.ظ.
خوب همین دیگه، این دلیل نمیشه که کل قضیه رو زیر سوال ببری. آلبرت اینشتین هم که نظریه ی نسبیتش رو داد نصف دنیا شروع کردن به مسخره کردنش، نیومد کتابها و مقالاتش رو آتیش بزنه که… آخرش اینه که یه عده درکشون میرسه و با حسن نیت از قضیه لذت میبرن، یه عده هم خوب درکشون نمیرسه. ما هم نمیتونیم زندگیمون رو به خاطر اون جمعیت بدون درک متوقف کنیم.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:10 ب.ظ.
انگشت روی نکته بسیار خوبی گذاشتید. به نظر میرسه که مردم ما موضوعی برای بحث کردن نداشتند، و این سوتی بی اهمیت به دادشون رسید. میتونه نشون بده که محتوای ما در چه سطحی قرار می گیره.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:14 ب.ظ.
ممنونم دوست عزیز که این مطلب رو نوشتی. واقعا مسئله معصومیت این بچه و صداقتش هست که دنیایی تمسخر آمیز ما اون رو با شوخی هاش به لجن کشید. برای همدردی با شما این مطلب رو منتشر می کنم.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:19 ب.ظ.
در ضمن دقت کنید که پرطرفدار ترین صفحه ی سا خته شده در رابطه با این موضوع اسمش هست فرنود «راستگو» , که هزاران نفر بهش ابراز علاقه کردن (لایک کردن). صفحه هایی با اسمهای از قبیل «فرنود شوشول» و اینا حتی یک صدم اون صفحه هم مخاطب پیدا نکردن…
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:09 ق.ظ.
اتفاقا اعتراض من به همین اسم های دوم بود. اسمی که ما نباید بگذاریم روی این بچه و امثال آن بماند. البته به برخی محتوای روم پر لایک هم اعتراض دارم
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:20 ب.ظ.
متاسفانه من امروز فيلمي که از فرنود ديدم فقط حرف فرنود بود
قسمت خانم مجريش که اصل کار بوده حذف شده بود
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:21 ب.ظ.
ولی اولین پیجی که ساخته شده نه تنها فرنود رو مسخره نکرده ، که حتی به نوعی الگوی سخت گیرانه ای رو که توش آدمها در مقابل هر به قول خودمون گفتنی «سوتی» ای زندگی شون قراره تباه بشه رو به چالش کشیده بود. الگویی که می تونه و باید یاد بگیریم که بتونیم با یک لبخند ساده بگذریم تا در پوشش این الگو، بچه ها هم خود ملامت گر تربیت نشن که قرار بر تباهیشون باشه.
البته شاید با کنار هم گذاشتن پیج های سخیف و وقیحی که به عادت مرسوم شده! در ادامهء پیج اولیه ساخته شد بشه حرف شما رو قویاً تایید کرد. سازنده اولین پیج باید حساب ظرفیتهای افراد شبکه گسترده فیس بوک رو می کرد.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:07 ق.ظ.
اگر واقعا این باشه خوبه. اما یادمون باشه جامعه ما فقط جامعه مجازی نیست. و نیز تنها راه مبارزه این نیست. ما باید خود اون بچه را هم در نظر بگیریم شاید انسانی قوی نباشد و تحمل این را نداشته باشد.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:23 ب.ظ.
متنتون زیبا بود ولی یه سوال دارم. شما الان با یادآوری جوراب لنگه به لنگتون چه حسی بهتون دست می ده؟ خنده، ناراحتی …….
نظر من اینه: این آقا فرنودم الان متوجه نمی شه. طبیعیه. ولی فرض کنید در زمانی نه چندان دور با دیدن این فیلم چه حسی بهش دست می ده؟ اگه اینو بعداً به خونواده خودش، بچش نشون بده چی؟
من با این به اصطلاح طنزای بی مزه و بی ادبی که ملت ساختند، سخت مخالفم ولی اینی که یه لینک فیلمی رو منتشر کردند به نظرم ایرادی نداره
اگر و اگر همه چیز رو به راه باشه (مثل رفتار خانوادش) بعید می دونم حتی هنوزم خودش فهمیده باشه چه چیزی از حرفش باعث خنده مردم شده
بیاید اینجوری نگاه کنیم. یه برنامه ای هست توی آمریکا بنام American Funniest Home Videos. همه هم حتماً دیدند یه تیکشو. توش پره سوتی های بچه هاست. خانواده هاشونم اینا رو فرستادند. آیا مشکلی به وجود می آد؟ به نظرم به چشم خاطره بهش نگاه می کنند. حالا می شه اینم اینطوری نگاه کرد. فقط الان داره فرهنگمون آزمایش می شه. ببینیم مردم تا کجا پیش می رند و آیا فرنود و خانوادش تحت فشاری (از سوی جامعه مجازی و ….) قرار می گیرند. یا نه. امیدوارم سالیانی نه چندان دور فرنود با دیدن این صحنه کلی شاد شه و بخنده تا غمگین
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:06 ق.ظ.
من دارم از یک ترس حرف می زنم ترسی که ناشی از فرهنگ اشتباهی است که جامعه ما دارد. من مخالف اعتراض به صدا سیما نیستم حتی موافقم.
بله بچه ها با دیدن فیلم سوتی هایشان می خندند. من خودم دو بچه دارم. اما این سوتی ها تبدیل به خاطره برای عموم نمیشه. ازش اسم ساختن درنمیاد من می ترسم این خاطره روی فرنود بماند. یعنی این بچه در ذهن هر کسی بشود یادآور این خاطره. و البته همه این بستگی به رفتار جامعه دارد. و من هم امیدوارم این بچه و خانواده اش قوی باشند و از این اتفاق بخندند. اما باز هم توجیه برخی رفتارهای ما نخواهد شد.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:54 ب.ظ.
salam man ham ba harf shoma movafegh hastam rah baraye khandeh ziyad hast .ma nabayad shakhsiyat digharan ra ba khandeh zir soal bebarim
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 10:59 ب.ظ.
منم قبول دارم این شوخی دیگه بیش از حد شده.حتی همون اولم گفتم واسه مامان باباشم خیلی سخته..هر پیجی یه گریزی به لباسشویی و فرنود زده..شاید واسه مایی که از فرنود دوریم این شوخی گذرا باشه ولی حداقل تا چند سال روی یه خانواده تاثیر میذاره..مخصوصا یکی از این پیج ها گفته عکس فرنود را بذارین پروفایل پیک..که من شخصا به شدت مخالفم..یه سری توجیحاتی توسط برخی افراد میشه که هدف ما مخالفت با سانسوره…و اگه مجری برخورد اینگونه نکرده بود این اتفاق نمیافتاد.این قضیه درست هست..ولی ما این وسط داریم یه بچه را فدا میکنیم…این ویدیو ها این جملات شاید برای مایی که هیچ وقت نمیبینم زودبمیره ولی برای خود فرنود تا آخر عمر شاید نمیره!!! یا مثلا نوشتن هم سن و سال های فرنود تو فیس بوک نیستن که این ها را بخونن ..ولی یادشون نیس که برادر خواهر های دوست های فرنود توی فیس بوک هستند و این قیافه به این راحتی ها از ذهن ها بیرون نمیره..
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:02 ب.ظ.
اگه به حرفی که زده بودید اعتقاد داشتید الان هیزم تو این آتیش نمیریختید که تو facebook هم مطلبتون share بشه و من و امثال من رو نکشونه اینجا ….. لطفا شلوغش نکن
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:11 ب.ظ.
برای کسی که کار اشتباهی انجام نداده سرافکندگیی وجود ندارد .فرنود نتنها کار اشتباهی انجام داده بلکه به خاطر پاکدلی و صداقت کودکانه اش به نماد راستگویی در ایران بر علیه دروغ (مخصوصا دروغ های صدا و سیما) تبدیل شده است .در داستانی نیز که شما مطرح کردید تشابهی وجود ندارد ،در خود این داستان نیز نقش اول باید دیدگاهش را ارتقا میبخشید نه این که خودش را به اندازه سطح تفکر بچه هایی که به او خندیده بودند پایین میاورد به طوری که تا سال ها از این واقعه رنج بکشد (!)،چرا که این اشتباه سهوا رخ داده و برای هر کسی میتوانست اتفاق بیفتد.
حال آنکه در مسئله فرنود راستگو اصلا کسی به شخص فرنود نخندیده و با تشبیه شما بی مورد است بلکه فرنود بوسیله صداقت کودکانه اش نه تنها حرکت های صدا و سیما را زیر سوال برد بلکه دل یه قشر را نسبت به راستگویی بیدار کرد در ضمن همواره لطیفه به معنای تمسخر نیست بلکه ممکن است نکاتی در آن نهفته باشد که غیر مستقیم در لطیفه به آنها اشاره میشود.
اسم صفحه فیس بوک فرنود (فرنود راستگو) گویای این مطالب است.
لایکلایک
آگوست 4, 2011 در 11:22 ب.ظ.
Maa maskhare nakardim. kheili ha az een aaghaa pesar bozorgtar hastan vali mamaneshoon baaiad bere tamizeshoon kone. Haghighat ro gofte o damesham garm ke orze een kaar ro daare.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:10 ق.ظ.
geryeooo !!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:12 ق.ظ.
چرا چرت میگی کی به فرنود خندیده!!!! ملت به سانسوریزم تو صدا وسیما می خندن!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:45 ق.ظ.
سلام واقعا عالی بود. من برای هیچ کدوم از لینکهای فیس بوک اظهار نظری نکردم، چون همین اظهار نظر هم بازتاب زو شدیدتر می کنه. این بازتاب لوس و بی معنی رو من زمانی دیدم که مردم ایران به تیکه های خیلی بدیهی ولی تابو شده در فرهنگمون در فیلم سخیف اخراجیها قاه قاه خندیدند!!!!! این مثلا حمایت از فرنود نشانه ترسو بودن ماست. لذت می بریم یکی نیاز چند ساله ی ما!!!!! رو در یک سوتی مطرح کرده ولی خودمون نتونسته بودیم تا حالا حتی در جمع خصوصی بیانش کنیم. حالا قلقلکمون اومده ولی بدلیل اینکه باز هم از ترسمون نقاب مثلا «با شخصیتی و روشنفکری» به صورت داریم به این اعتراف نمی کنیم. میایم بدون درنظر گرفتن عواقب این عکس العمل مکررا میبینیمش و مکررا نظر میدیم…باباجون این نشانه ی دل محروم خودمونه نه سوتی صدا و سیما یا فرنود! بیایید حداقل با خودمون صادق باشیم
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:51 ق.ظ.
نظر شما را کاملا پسندیدم درسته که فرنود فیس بوک نداره ولی اگر ما خودمان را جای فرنود بذاریم با هر بار یاد آوری این مورد،لبخند زدن وحتی سؤالهای اطرافیان از این مورد آن غرور پسرانه کوچکش لطمه می خورد
متاسفانه ما در جامعه مجازی هنوز دچار خامی هائی هستیم که لطمه آن را هم خودمان و آنهایی که دوستشان داریم می خوریم مثلا جریان آب بازی اخیر و رسنه ای کردنش که زمیته ای بدست فرصت طلبان برای ایجاد محدودیت بیشتر برای جوانان و دوستانمان شد
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:19 ق.ظ.
دوست عزیزم فرنود الان داره تو اتاقش با اسباب بازیهاش بازی میکنه، توی فیسبوک نشسته اکانتشو چک کنه!!!!! ضمن اینکه هیچ کس فرنود رو مسخره نمی کنه، همه اون مجری و صدا و سیما رو مسخره میکنن.
شما هم چون مسخره شدی تا الان یادت مونده؛ خود من هزار بار از کلاس اخراج میشدم ولی بعدش هم خودم و همه بچه های دیگه کلی هم بهم ایول و باریکلا میگفتن که با یه سوتی ناخواسته باعث به هم خوردن کلاس درس یه معلم بیسواد میشدم که همه بچه ازش بدشون میومد.
مطمئن باش اگه فرنود روزی هم عقلش برسه و یکی براش ماجرا رو تعریف کنه کلی هم خوشحال میشه که با معصومیت خودش سر منشا چنین حرکتی شده.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:28 ق.ظ.
موافقم
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:35 ق.ظ.
بی ظرفیتی ها اتفاقی رو که نباید پیش آورده. حالا همه چی بستگی به رفتار درست پدر و مادر فرنود داره که نگذارن بهش منتقل بشه و اگر شد ازش حمایت درست و بجا بکنند. سازنده پیج فرنود راستگو هم مث اینکه گفته بود بعد از این استقبال! قصد داره پیجو ببنده ولی پیجای زشت سبز شده رو باید خود ما ریپورت کنیم تا بسته بشه .همه این کارو بکنیم.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:43 ق.ظ.
be nazare man kasi ghasde khandidan be farnoood ro nadashte !!! age kasi chizi share karde khaste neshoon bede ke cheghadr in mojri va in barname mitooone be sedaghat o dorostie ye bacheye kochik , negahe ahmaghaneyee dashte bashe ke bekhad harfe in farnood khan o avaz kone o be jash joloye cheshe bache ye chize birabtttt bege va bege na na na in kar eshtebahe ! man fekr nemikonam kasi bekhad be farnoud bekhande va nadidam kasi in hesso montaghel kone mozo hamoon khanoome mojri va sedaghate zibaye farnoud bood ! va in mozo nakhaym be kasi bekhandimo kamelan ghabool daram mozoyee ke baraye shoma to bachegi pish omad ke baraye kheili az maha ham motmaenan pish omade fargh mikone be nzaram farnoud bayad vaghti raft madrese ham khoshhal bashe ke inghad sadeghane toye barname sherkat karde va ehtemalan avalin darse dorogho onja yad gerefte !
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 7:19 ق.ظ.
هدف وسیله را توجیه نمیکنه.
اشخاصی که میگن ماجرای فرنود رو واسه تمسخر فرنود پررنگ نکردن بلکه برای تمسخر سیستم تربیتی صدا سیمایی مطرحش کردن، باید بدونن که یه بچه بیچاره رو دستمایه این کارشون کردن. خب البته همه میدونیم که فرنود کار اشتباهی نکرده که بابتش خجالت بکشه اما مثه اینکه شما هیچوقت بچه نبودین که بدونین بابت یه سادگی و صداقت بچگانه چقدر خجالتتون دادن و هیچوقت اثرش از بین نمیره. این بچه رو مثه تمبون عثمون توی نت هوا کردین. زندگی براش گذاشتین؟ هر کس که این توجیه رو میکنه تصور کنه که خودش جای اون بود. آیا کیف میکرد؟
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:17 ق.ظ.
vaghean harfe delamo zadin khili mamnun :(
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:57 ق.ظ.
این سید احمد هم خودش خودش را میشست اما بو میداد مادرش هم میشست گفتم که سید احمد نشور که بو کمتر بدهی
اینطور نباشد که همه خودشان را بشورند
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:10 ق.ظ.
متاسفانه حدستان اشتباه بود. یک چراغتان خاموش می شود. :)
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:27 ق.ظ.
هر کسی مسوول کار خودش هست !!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:40 ق.ظ.
«» هر کس که این توجیه رو میکنه تصور کنه که خودش جای اون بود. آیا کیف میکرد؟ «»
من کیف میکردم که چنین حرکتی رو در این سن بوجود آورده بودم .
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:19 ق.ظ.
دقیقا همین طوره. جالبه که به به خاطر مبارزه با سانسور صدا و سیما، عملا داریم اعتراض به مسخره کردن رو بی جنبگی و ادای روشنفکری و … می دونیم. خیلی زشته، خیلی. همچین می گیم فرنود فیس بوک نداره، انگار تمام مشکل اینه که این بچه فیلم خودش رو توی این صغحات بینه….! اثر اجتماعی این پدیده محدود ه محیط مجازی نیست. سعی کنیم کمی فراتر بیاندیشیم…
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:32 ق.ظ.
چه مساله رو شلوغ و بزرگ می کنید ، مگه بنده خدا چه کار کرده که خجالت زده بشه ، دول داشتن مایه خجالت یا شستنش؟ جامعه باید خجالت بکشه که تابو کرده قضیه رو همین، مجری هم یک آفرین ساده می گفت تمام بود .. این فیلم پخش شده تو نت به خاطر، به اشتباه تابو بودن قضیه ، چون تو tv این حکومت بیضوی! پخش شده، این حکومت و مردم باید خجالت بکشن که با رفتار غلطشون حرف راست یه بچه این قدر غیر عادی جلو کنه ..
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:34 ق.ظ.
نگارنده متن در متن خود اعلام کردند که افراد خانواده و اطرافیان فرنود اون رو مایه آبروریزی خود میبینند در صورتی که این تصور نگارنده است . ما کلا با این طرز فکر که این حرف بچه اصلا نباید مایه خجالت محسوب بشه موافقیم و باید صداقتش تحسین بشه.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:25 ب.ظ.
من گفتم اصل حرکت هیچ ایرادی نداره و حتی خوبه. ولی رفتار ما داره اون را تبدیل بی آبرویی می کنه. اگر ما این را غلط نشر بدیم – که گاهی بوده- موجب میشه ی اسم ناپسند رو این بچه بمونه. کل اعتراض به اینه که ما نباید بذاریم این اسم رو اون بچه بمونه
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 7:04 ب.ظ.
لایک
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:35 ق.ظ.
بنده جای اون بچه بودم کسی حرف می زد در میاوردم دنبالش می کردم . :)))))))))))
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 11:53 ق.ظ.
پیامی که مطلب داشت درست بود ولی ما به فرنود نخندیدم، حرف فرنود اصلا خنده در نبود، بلکه خیلی هم خوب بود که خودش خودش را میشورد. خنده ما به خاله نرگس بود که راستگویی یک بچه را که صادقانه حرف خودش را زد به سخره گرفت و خواست واقعیت را تغییر دهد! خنده ما به صدا و سیما بود که تحمل ساده ترین و صادقانه ترین حرف های حتی یک کودک را ندارد!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 12:24 ب.ظ.
Be nazare man hame chi be etemad be nafase khanevadeye farnood va khodesh bastegi dare. Vagarna nemishe jame’e ro az tanz har chand hamchin tanzi mahroom kard. Vassalam.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 4:07 ب.ظ.
هیچکس به فکر خاله نرگس نیست – حتما اون هم یه گوشه نشسته و داره از کار شتابزده ای که کرده غصه می خوره – در حالی که به نظر من همون فرهنگ ریشه دار سانسور نظام اونو مجبور به این انکار کرده – و در واقع او هم یه قربانیه – و نیاز به دلجویی ما داره – فراموش نکنیم که برنامه خاله نرگس برنامه پرطرفداریه و این قضاوت ما درباره کار ناخواسته و شتابزده خاله نرگس شاید درست نباشه – یه کم درباره اش فکر کنیم – فرنود و خاله نرگس هر دو عزیزند و از خودمون – دعوا فقط سر یه فرهنگ تحمیلی است که هر چیز در این رابطه رو تابو کرده – نظرتون چیه؟
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 7:02 ب.ظ.
نظرم کمی مثبته
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:20 ب.ظ.
آقا ختم کلام , کاشکی من در کودکی مانند فرنود بودم …
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:46 ب.ظ.
گمان کنم این شمایید که فرنود رو تباه میکنید. جوراب لنگه به لنگه شما با این قضیه خیلی متفاوته اینجا صحبت جوراب لنگه به لنگه نیست که یک عیب باشه و خندیدن به این عیب هم گناه باشه!
قبول کنیم یا نه!! همه ما شوشول داریم (البته همه ما نه ۵۰ درصد ما!) و شوشولمون رو میشوریم! و البته همه ما خودمون این کار رو میکنیم ولی همه ما جوراب لنگه به لنگه پامون نمیکنیم!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 5:51 ب.ظ.
نمیخواهم زود قضاوت کنم، اما بهتر نبود جای اینکه ترس آن بچه را مایه اصلی نوشته خود قرار بدید. از این میترسیدید!!! : از فرهنگ غلطمون،از رفتار اشتباه مجری،ار سانسور های زیاد و بی معنی!
از اینکه تا کی بخاطر ترسمون قید یه سری کارهارو بزنیم!!؟
چرا باید برای اون بچه این چیزها ترس داشته باشه!!!؟؟ناراحتش کنه!!؟
من نمیگم چون کودکه یا اکانت فیسبوک نداره حق داریم مسخره اش کنیم!به هیچوجه!ولی این کلیپ دوتا خنده همراهش بود..اولیش یه لبخند و خنده بود به پاکی و صداقت نایاب بچگی فرنود!همون خنده ای که من موقع شیرین کاری های برادرزاده های دو ساله ام تحویلشون میدم و بعد هم بهشون میگم که دوستشون دارم و ..و تا اونجایی که من میدونم و دیدم این مدل خنده هیچ جای دنیا عیب نیست!!
و خنده دوم خنده تلخی بود که .. به عکس العمل مجری بود!با سانسور!به تابو ها!
نویسنده محترم ار اینکه به فکرش بودید ممنون!ولی چرا اینو در نظر نمیگیرید که به یاد موندن این کلیپ و لقب و اینها احتمالیه!ولی برخورد اون مجری با گفتن جمله نه نه نه اشتباهه!! تاثیر صددرصدی تو روحیه اون بچه داشته باشه!اون بچه با ذوق دستشو بالا کرد!از چیزی گفت که نمیتونست تو فرهنگه صدا و سیما ایراده و عیب!من به نظرم حداقل با حمایت اون به عنوان یه بچه راستگو میتونیم یکم از این تاثیر رو کم کنیم براش!
تازه ساده ترین راه برای قانع کردنش اینکه اون جامعه ای که دید غلطی داشتند و براش لقب زشتی گذاشتن!نهایتا» به 400 الی 500 نفر میرسنند،در صورتیکه طرفدارهای راستگویی او هزاران هزار نفر بودند!
هرچند یه عقیده من چون فرنود جان هیچ کار اشتباهی نکرده!اصلا و ابدا! حتی اگه این امار برعکس بود!یعنی تعداد افراد صفحه هزاران نفری زیر صد نفر بود!!باید بهش با اعتماد به نفس بگویند تو کار اشتباهی نکردی!همین مهمه!تو مهمی!وگرنه همه میدونیم هیچوقت نمیشه همه اطرافیانمونو راضی نگه داریم!امیدوارم خانواده گل اقا فرنود رفتار شایسته و درستی باهاش داشته باشند!
و راستی..ترسیدن!یه جور گناهه!
بهتر بود جای ترس، همون کاری رو پیشنهاد میکردید که خیلی ها از جمله خود من انجامش دادیم! : اون صفحه ای که به دوست کوچولومون لقب زشتی داده را گزارش بدیم (همون ریپورت کنیم) تا فیس بوک اقدام به بستنش کنه!
من اولین بار که کلیپ را دیدم یک درصد هم به این فکر نکردم که ممکن موجب بی آبرویی به حساب بیاد! اون هم برا فرنود!!!!
تا اونجایی که دیدم!حتی خودم! پر از حرف و سوتی و .. هستیم چه تو بچگی چه الان! چه برسه به فرنود که اصلا» کار بدی نکرده!!!!
همین!
از شما و تمام دوستایی که نظر دادند ممنونم!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:47 ب.ظ.
به نظر من مجری هم در اون لحظه می خواست یه جورایی اوضاع را درست کنه. درسته که سخن فرنود اصلا بد نبود و از روی صداقت بود. اما به نظر من واژه مشخصی که در سخن فرنود بود یه جورایی مجری رو به فکر انداخت که باید موضوع را به قول معروف ماست مالی کنه. ما نمی تونیم که مجری رو مقصر بدونیم اون در یه لحظه فرصت داشت که یا حرف پسر رو تایید کنه یا برعکس. واون راه دوم رو انتخاب کرد. هرچند به نظر بعضیا اشتباهه.
در ضمن این که شما می گید نه گفتن مجری می تونه تاثیر بدی روی فرنود داشته باشه به نظرم اغراقه.
همچنین نوشتار بالا دقیقا توهین ها و بدنامی ها را درمورد فرنود را نقد می کنه وسعی در درست جلوه دادن کار مجری نداره
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:31 ب.ظ.
بس کنبن بابا این اراجیف رو.ملت انقدر بدبختی دارن که دو روز نشده فرنود که هیچی جد و آباد خودشون رو هم از یاد میبرن.هی چرت میگین آینده فرنود تباه میشه.عقل ندارین مگه؟ ملت بزرگترین بدبختیای مملکتشون رو دو روزه فراموش میکنن حالا دو تا جوک شده خراب کردن آینده فرنود؟ ماه بعد از مردم بپرس فرنود بهت میگن فرنود کدوم خریه؟
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:53 ب.ظ.
جناب «خر» ممکنه دو ماه دیگه من و شما فراموش کنیم فرنود کیه ولی خودش، خانواده ش و دوستان و اطرافیانش هیچ وقت این قضیه رو فراموش نمی کنند از بس که امثال ماها این قضیه رو بزرگ کردند و وسیله ای کردند برای مثلا خنده و خوش گذرانی.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:57 ب.ظ.
آقای عاقل
کسی نگفت مردم تا کی یادشون می مونه. گفت فرنود تا ابد یادش می نونه هر چند کمرنگ. بهتره داستان رو دقیق بخونی.
جدا از این مطالب بعضیا فقط سعی دارند موج منفی بدن به بقیه. مثل شما. مردم اگه مشکل دارند خودشون می دونن. شما اگه خودت مشکل داری بگو، ما باهات همدردی می کنیم.
یادته تو شیلی تعدادی معدن چی چند هفته زیر زمین تو یه معدن گیر کرده بودن؟ یه نفر مثل تو کافی بود که همشون از زندگی نا امید کنه و قبل ازرسیدن کمک خودکشی کنن
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 7:51 ب.ظ.
همه چیز از فرهنگ میاد دوست عزیز
از همین فرهنگ شروع کن – بدبختیهای مملکت نصف میشه
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 6:42 ب.ظ.
اون کلیپه که یه جوون سیاه پوست میاد از فرنود میگه رو دیدید ؟ دیدی چقد راحت حرف میزد ؟
از پنیس میگفت ….
اونا مث ما نیستن ! جور دیگه ای تربیت شدن ….
ما هم به فرنود نخندیدیم … به تربیت جامعمون .. .به عرف جامعمون .. به مسخره بودنش …
به حجب حیای افراطیش خندیدیم …
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 8:54 ب.ظ.
وحید جان مشکل رو تو و امثال تو دارن که کارشون فقط حرف زدن و شعار دادن و گیر دادن به ملته.دقیقا افکار پوسیده طالبانی دارین شماها.فکرمیکنین انقدر اون بچه بدبخت هست که با دو تا جوک آینده اش تباه بشه؟! چشماتون مشکل داره یا خودتون رو زدین به نابینایی؟این همه آدم با شایعه و مزخرفات یا حتی حرف راست مردم درباره شون دارن تو کشور زندگی میکنن و عین خیالشونم نیست.اون وقت امثال شماها منتظرین یه موقعیت گیر بیارین بپرین وسط و نگران آینده مردم بشین!!
همین امثال شماها هستن که باعث میشن این مسایل به این پیش پا افتاده ای انقدر عجیب به نظر بیاد و فرهنگ کشور از یه دهات دور افتاده هم عقب تر بمونه و جمله (( مردم چی فکر میکنن؟)) رو تو ذهن ملت باقی بمونه.شمایی که فقط بلدی شعار بدی اول برو دنیا رو یه نگاه بنداز ببین چه چیزایی اتفاق میفته و چه حرفایی هر روز درباره مردم زده میشه و مردمش نرمال از کنارش میگدرن بعد بیا اینجا شعار بده.خوشم میاد ملت ایران تنها کاری که خدا تو رگشون تزریق کرده شعار دادنه در حالیکه خوشون بیشتر از همه نیاز به ارشاد دارن!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 9:00 ب.ظ.
چي به روز اين بچه اوردي ساما بي خود وبي جهت براش يك تو مار درست كردي
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 10:59 ب.ظ.
من مطمئنم به خودش افتخار هم می کنه.شما زیادی بزرگش کردید.کسی اونو مسخره نکرده.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 11:00 ب.ظ.
شما هم یکی از مقصرها هستید اگه اون بچه آسیبی ببینه.
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 11:05 ب.ظ.
این موضوع برای من هم پیش اومده و بنده هم تجربش کردم
من وقتی بچه بودم پسری بودم پر انرژی و همچنین همواره خندان و البته رک و راستگو…مثلا من به شوهر خالم وقنی 5 سالم بود گفتم سیگار چیز بدیه آدم نباید سیگار بکشه!!!بعدشم براش یه شعر خوندم در مورد مضرات سیگار….درسته که اونموقع همه به من خندیدن و به به و چه چه کردن ولی تا الان که دیگه 18 سالم شده همواره بهم میگن آقای بهیار!
یا مثلا یه دفعه دیگه که 3 سالم بود ماهی قرمز از توی تنگ آب گرفتم گذاشتم توی یخچال بعد گفتم ابس(هوس) کوسه کردم!!!!!هنوز هم بهم میگن ابس کوسه نکردی…..؟؟!
لایکلایک
آگوست 5, 2011 در 11:12 ب.ظ.
یه نکته مهم که کسی بهش دقت نکرد عکس العمل بسیار عالی و زیرکانه گوینده اون عروسک بود که وقتی فرنود حرفش تموم شد گفت آخی – ای کاش خاله نرگس هم یه چنین برخوردی میکرد – و یه آفرین میگفت و رد می شد – ولی گفتنش آسونه – شاید هر کدوم از ما جای خاله نرگس بودیم معلوم نیست می تونستیم عکس العمل مناسب نشون بدیم یا مثل اول حول می شدیم و خراب می کردیم – نظرتون چیه – حتما الان میخواین برین یه بار دیگه فیلم رو با دقت ببینید
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 6:17 ق.ظ.
کاملا خوندم و بهش فکر کردم. مسخره بود. تو داری با تظاهربه احترام گذاشتن به احساسات فرنود ، اندیشه و منطق فرنود رو نفی می کنی. فرنود خودش خواهد فهمید که اشتباه نکرده و کارش اصلن شبیه لنگه به لنگه پوشیدن جوراب تو نیست.مثال کشکی ای بود. تو جوراب لنگه به لنگه ات مغزتو لنگه به لنگه کرده. خوب تو کارت اشتباه بوده و شایسته ی تمسخر. ولی فرنود کار اشتباهی نکرده و حرف نادرستی نزده. اگه جواب خاله نرگس بی جواب بمونه به ذهن فرنود، به برداشت اش از حقیقت و صدق لطمه خواهد خورد: او استنباط خواهد کرد که زن موجودی است بیگانه. حیوانی که صدای فرنود رو بکل طور دیگری معنی می کنه و در جواب سخن صادقانه و صحیح و قابل تقدیر، فرنود رو توبیخ خواهد کرد. و فرنود در اون صورت مثل تو دچار بیماری ذهنی خواهد شد. تو به اسم محافظت از شوشول فرنود مغزشو هدف نگیرکه حقا لنگه به لنگه ای…
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 10:34 ق.ظ.
kheili kootah fekri!
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 6:37 ق.ظ.
من اينجا نشستم تو ايران ، هيچوقت هم به اين وسعت باعث خنده ديگران نشده ام ، ولي احساس ميكنم آينده ام تباه شده ، بيشتر بچه هاي ايراني ، مخصوصا كسايي كه دوره جنگ به دنيا اومدن ، (به نظر من ) هيچ آينده اي ندارن ، روز به روز اوضاع داره چه از لحاظ سياسي ، چه از لحاظ اقتصادي بدتر ميشه و انگار فقط نشستيم داريم سرمون با چيزهاي كم اهميت گرم ميكنيم و حواسمون به اون بيرون نيست كه به سر اقتصاد ، افراد فرهيخته و كشور چي داره مياد ، اميدوارم حداقل چند نفر به اين موضوع فكر كنن
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 11:59 ب.ظ.
براوو.
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 6:50 ق.ظ.
مشکل ما اینه که داریم این قضیه رو از دیدگاه خودمون بررسی میکنیم نه دیگاه یه بچه
اگه فرنود اونجوری حرف زده مطمئنم نه به صداقت فکر میکرده نه به شجاعت و نه به هیچکدوم از صفاتی که دوستان دارن بهش نسبت مبدن
من مطمئنم از روی سادگی یه بچه این حرف رو زده که چه بسا از عواقبش با خبر بود اصلا این کار رو نمی کرد
دوستانی که میگن هیچ مشکلی تو این نحوه ی برخورد وجود نداره آیا حاضرن خودشون جلو دوربین صدا و سیما همین حرف فرنود رو تکرار کنن ؟
مطمئنن نه !
پس بیاین خودمونو گول نزنیم
بازم میگم شاید همچین حرفی از نظر ما مشکلی نداشته باشه ولی باید از دید یه بچه 4 – 5 ساله نگاه کنیم که از فردا یه پسوند به اسمش اضافه شده و همه دوستاش اونو اونجوری صدا میکنن …
تصورش حتی برای منم سخته !
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 8:08 ق.ظ.
به نظر من هیچ کس به فرنود نخندید همه به همان (به اصطلاح) خاله نرگس خندیدن. که کار به این شخصی را یه جور ماست مالی کرد. همه فرنود را مورد تحسین قرار دادن. اون خاله نرگس بود که خودشو کرد انگشت نمای مردم . هرکی یاد دستشویی و شستن خودش بیافتد بلافاصله یاد خاله نرگس می افته. نه فرنود. همه ما باید از فرنود راستگویی را یاد بگیریم و یاد بگیریم که این جور چیزها نه زشت است نه عیب دارد
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 9:04 ق.ظ.
ملت به فرنود نمیخندند ، شما خیلی قضیه رو سخت گرفتی!
مردم به صدا و سیما و مجریش میخندند ، به نحوه ی ماست مالی کردن قضیه توسط خاله نرگس میخندند ، به آخی گفتن یکی از بچه ها میخندند . فرنود اصلا کارش زشت نبود … اگرم فرض کینم که ملت کار فرنود رو «زشت» میدونند و نه کار صدا و سیما رو ، چه مشکلی میتونه واسه این پسر بچه بوجود بیاد؟! ما مسائل و مشکلات زیادی داریم که حتی ازشون خبر هم نداریم ، اونوقت شما اومدی چسبیدی به اینکه چرا ملت دارن به یک «مکالمه ی عادی در زندگی واقعی» یا یک «سوتی در برنامه ی زنده سیما» میخندند . اگه اطرافیان فرنود آدم های عادی باشند و الکی این قضیه رو واسش گنده نکنند ، این قضیه به یک خاطره ی جالب واسش تبدیل میشه .(این بود نظر من)
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 10:06 ق.ظ.
اولا نباید این کلیپ پخش میشد
دوما رفتار خاله نرگس اشتباه بود بلکه میتونست بگه آفرین فرنود که خودشو میشوره
سوما به وبلاگ من سر بزن
چهارما برای تبادل لینک آماده ام
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 6:00 ب.ظ.
واقعن خیلی مسخره ست ! من نمی دونم چرا بعضی ها انقد خودشونو می زنن به خنگی !
یعنی متوجه نشدن بعضی ها که سوژه ی خنده و مسخره اون خانومه مُجریه ست نه فرنود؟؟!؟!؟!؟!؟!
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 12:05 ق.ظ.
اما چرا خیلی ها فرنود را مسخره می کنن؟
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 10:14 ق.ظ.
کاملا باهاتون موافقم. کسی توهین نکرده ولی این بچه فردا بزرگ بشه همه مسخرش می کنن و انگشت نشان همه میشه! چه توهین بکنیم چه نکنیم این اتفاق خواهد افتاد…
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 10:43 ق.ظ.
من کاملا با حرف شما موافقم…خیلی ها رو هم دیدم که وقتی بهشون میگی اینجور توجیح می کنن که ما فرنود رو مسخره نمی کنیم، ما داریم حکومت رو مسخره می کنیم و… و…. و….
ولی ببخشید، آیا فرنود کوچولو اینهمه فلسفه بافی شما رو متوجه می شه؟؟ یه بچه ی چهار پنج ساله چی کار داره با حکومت و سانسور و اینجور چیزا؟؟ به نظر من همه ی این کارا و مسخره بازی ها فقط باعث می شه روی روح و روان اون طفل معصوم تاثیر بذاره… و اینکه بهانه بده به دست چاهر تا آدم بی فرهنگ که جدای فلسفه بازی شماها فرنود رو دست مایه ی مسخره بازی کنن…
واقعا فکر می کنین چند درصد افرادی که تو این پیج ها شوخی های لوس و بیمزه می کنن اون لحظه تو ذهنشونه که اینو دارم می نویسم که حکومت مسخره بشه!!!؟؟؟ نخیرر عزیز من! خیلی ها فقط می نویسن که چند تا لایک بخورن و دور هم بخندن!!
بعد هم اینکه گیرم که واقعا می خواین حکومت رو مسخره کنین یا وضعیت صدا و سیما و رسانه ها رو… واقعا دیگه به جز این بهانه ی دیگه ای نیست؟؟؟؟؟این همه هر روز و هر ثانیه تو اون تلویزیون همه چی سانسور میشه، واقعا چررااا این همه گیر میدین به همین یه چیز؟؟؟چون با نمکه؟؟ چون خنده داره؟؟ یا بذار یه ذره بپیچمش تو کاغذ کادو: «چون معصومیت، پاکی و صداقت این بچه رو سانسور کردن»!!!!!! واققققعااااااا؟؟؟؟؟؟ چه قدر هم که خوووببب… ادامه بدین ادامه بدین…
به خدا که آدم متاثر می شه از این همه لودگی و مسخره بازی…من خودم تو بچگیم قربانی یه همچین رفتارایی از طرف اطرافیان بودم…چهارتا بزرگتر که مطمئنم قصدشون مسخره کردن من نبوده، فقط چون فکر می کردن شنیدن یه حرفی از دهن یه بچه ی دو، سه ساله خیلی با نمک و جالبه، از روی نادانی هی اون حرف و جلوی هم تکرار کردن و خندیدن! باور کنین شاید فقط چند بار،شاید فقط یه هفته… ولی چیزی که الان تو ذهن و دل منه یه لکه است… یه بغضه…. نا خودآگاه هنوزم احساس خجالت می کنم… هنوزم وقتی یادم میاد یه جوریم میشه…
عزیز من نکنین این کارو… واقعا ارزششو نداره… من که می گم شماها خواسته یا نا خواسته ضربه رو به اون طفل معصوم زدین دیگه… لااقل کشش ندین، بذارین این موضوع فراموش بشه زودتر…
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 12:06 ب.ظ.
kheili matne ghashangi bood va hagh ba shomast vali mozu injast ke ma be farnud nemikhandim! nokteye jalebesh sadegi va masoomiate bachehast (age deghat karde bashin hich kodum az bacheha na khandidan na tajob kardan) balke nokteye khande daresh un khanume mojrie ke neshun mide telvesione ma cheghadr rahat harfi ke hamun lahze az dahanet dar umade taghir mide o tahvilet mide
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 10:13 ق.ظ.
من موافق اینکار نیستم، ولی دلیلم این نیست که شما یا کسای دیگه ای مثل شما به فرنود می خندن، بلکه دلیلم اینه که در کنار شما فضا باز می شه برای یه سری آدم بیجنبه که بچه رو مسخره کنن… فقط کافیه دو تا از همین آدما فرنود رو از نزدیک بشناسن، اونوقته که بچه ممکنه آسیب ببینه…
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 2:03 ب.ظ.
ممنون از همه ی شما هموطنان فهیم
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 2:05 ب.ظ.
من با اجازه آدرس این پیج شما را در فیس بوک گذاشتم تا دیگران هم استفاده کنند
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 2:16 ب.ظ.
کسی به فرنود نخندید. سیستمی مورد تمسخر قرار گرفت که نتونست صداقت فرنود رو تحمل کنه.
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 2:39 ب.ظ.
کاملا با شما موافقم اما متاسفانه در کشوری که سرگرمی هایش باید در اتاق های در بسته باشه و هر نوع اجتماعی برای شوخی و خنده ممنوع است …..فکر می کنم این بهترین شوخی در خلوت باشه….
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 3:18 ب.ظ.
بیخیال شید بابا.خودتون از بچگی عقده مونده تو دلتون نسبت ندین به بقیه.فکر نکنین همه مثل شماها هستن و بزرگ بشن لکه ننگ با خودشون یدک میکشن.من موندم شماها چیز واجب تر تو زندگی ندارین که به جای گیر دادن به خنده مردم برید به اونا گیر بدین؟ زندگیتون شده فرنود.همتون شدین معلم اخلاق و فلسفه و روانشناس.ول کنین پرت و پلا گفتن رو.
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 3:22 ب.ظ.
من خودم از صداقت و رک گویی فرنود خوشم اومد!خاله نرگس اگه حرفش رو تایید می کرد خیلی سنگین تر بود!
لایکلایک
آگوست 6, 2011 در 5:31 ب.ظ.
درود بر هموطنان عزیزم به ویژه
1-فرنود 2-خاله…..
ببینید همه بیاییم از چند دریچه به قضیه نگاه کنیم :
1-تا به کی دروغ گویی ؟
2-اشتباه در مدیریت برنامه ی زنده و انتخاب موضوع برنامه
3-از اشتباه اول نباید ترسید باید به خوبی به آن نگریست و ازش مثل یک کتاب درس گرفت و منتظر موقعیت
بعدی بود تا دیگه اشتباه نکرد(قابل توجه صدا و سیما و …)
1-مردیم انقدر نشستیم پای تلویزیون و هر یه سوال این تیپی از یه نفر پرسیده شدمنتظر یک جواب کلیشه ای
ماندیم و آن را گرفتیم
2-اصلا اینم شد موضوع برنامه کودک؟اصلا اینم شد سوال؟کار های شخصی هر کسی مربوط به شخصیت خودش و اشخاص نزدیک خودش است که البته در اکثر مواقع همش به خودش مربوط میشه
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 12:43 ق.ظ.
بس كنيد فرنود يه شوشول كوچيك گفت يك عده هم خنديدند شما اين شوشول رو چقدر گندش كرديد وهي دست به دست ودهن به دهن مي چرخونيد مثل اين كه خوشتون اومده و دست بردار هم نيستيد از اين كارشما اين بچه عذاب مي كشه واخر خجالت زده ميشه بسه دست بر داريد اين بچه گناه داره
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 11:52 ق.ظ.
shoma adel_e nisti?
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 11:51 ق.ظ.
فرنود غلط میکنه ناراحت بشه
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 3:12 ب.ظ.
خیلی موضوع رو جدی گرفتی برادر. از این موضوعها خیلی مهم تر و اساسی تر به ورطه فراموشی سپرده میشن!! خیلی به خودت فشار نیار . قول میدم این موضوع تا سکی دو ماه دیگه کامل فراموش بشه و خود بچه هم بعدا به این دسته گلش افتخار کنه. میگی نه ببین!
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 3:44 ب.ظ.
شما ظاهرا خیلی بهت برخورده که اینجوری میگین
اگر به توضیحات پیج فرنود تو فیسبوک همون اول و گزارش خودنویس نگاهی میکردین میدیدین که کسی به فرنود نخندید بلکه تلاشی بود برای زیر سوال بردن روشهای صدا و سیما و سوال احمقانه خاله نرگس و جمع و حور کردن بدترش چون اون خانم راه دروغگویی رو آموزش داد
نویسنده محترم اگر خودت هم بگی که بار اولی که این ویدیو رو دیدی نخندیدی دروغ میگی
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 4:06 ب.ظ.
من منکر این نیستم که خنده دار بود، اما این حرکت اعتراض به صدا و سیما به بیراهه رفت. همان پیج را نگاه کنید، این اعتراض به آن دسته افراد بود.
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 4:18 ب.ظ.
همان پیج را نگاه کنید خط مشی عوض کرد به خاطر چند تا آدم بیکار
فرنود اشتباه نکرد یعنی اقلا جوراب لنگه به لنگه نپوشید دنبال انتقامم نگشت که با توپ بزنه تو صورت کسی و بهش افتخار کنه خدا رو شکر کسی اصلا نمی دونه این بچه کی هست که حالا صد تا دایه بهتر از مادر پیدا کرده
در ضمن نویسنده به کاریکاتور اشاره کرده من تنها کاریکاتوری که دیدم کار مانا نیستانی بود که نه فرنود بلکه عمل خاله نرگس رو با ماستمالی لباسشویی به سخره گرفته بود
مشکل ماها نیستیم مشکل شماهایین که از کاه کوه ساختین . با یه ویدیو عقده های کودکیتون عود کرد
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 5:57 ب.ظ.
خب اگر خط مشی عوض کرد کار خوبی کرد. ما هم همینو می گفتیم.
لایکلایک
آگوست 7, 2011 در 10:25 ب.ظ.
سلام بحث جالبی شده…اما خانوما آقایون این ادمین چیزی رو بزرگ نکرده…پسرکوچولو فقط یه نماده .خوب به این مسئله نگاه کنیم یکم فجیعترش میشه خانم زهراامیر ابراهیمی…چرادست به خودکشی زد ؟؟؟بنظرتون یکمش تقصیر ما نبود؟؟؟ما ایرانی هستیم با یه تمدن و فرهنگ بزرگ مسخره کردن دیگران ،بزرگ کردن سوتی هاشون،پخش کردن فیلماشون مال فرهنگ ما نیست…متاسفانه فقط ادعای روشنفکر بودنو داریم.بیاید بهم نخندیم باهم بخندیم
چندی پیش دکتر روانشناسی میگفت یه دختر خانوم برای اینکه همه صداش میکردن فرزانه فرفری(فقط واسه اینکه موهاش فر بود)خودکشی کرد،و این بسیار جای تاسف داره
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 6:53 ق.ظ.
مثل اینکه شما فیلم مصاحبه خانم امیر ابراهیمی رو تو بی بی سی ندیدین که داره تو فرانسه عشق و حال میکنه وخودشم خودکشی رو تکذیب کرد و گفت من هر کاری کردم زندگی خصوصی خودمه به کسی مربوط نیست.بعدش اصلا اگر هم فرضا خودکشی کرده بود من موندم این چه قیاسیه که میکنید؟ شما سوتی یه بچه 3 4 ساله رو با عمل یه زن بالغ که نتیجش تو ایران اعدام شدن یا حداقل ازبین رفتن آبرو به بدترین شکل هست مقایسه میکنید؟خنده داره! بعضی دوستان راست میگن که همین شماها هستین انقدر از کاه کوه می سازین و شوخی رو جدی میگیرین تا اون بچه واقعا باورش بشه بدترین گناه روی زمین رو کرده!
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 6:24 ق.ظ.
بابا چرا جو می دید؟کی به فرنود خندید؟همه به اون مجری احمق می خندن.شماها هم این قیافه اونایی که می فهمن رو به خودتون نگیرید
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 10:21 ق.ظ.
کسی جو نداده، به نظر من شما نمیتونین بگین «همه به اون مجری می خندن» چون ممکنه شما و دوستانتون به مجری بخندین، ولی خیلی ها هم بیجنبه اند و بچه رو مسخره می کنن، نمونشم تو همون فیس بوکم کم نیست، می شه بگین مثلا کجای این عکس که این آقا گذاشته تو فیس بوک اشاره ی کوچیکی به مجری داره؟؟ :
از این جور تمسخرا زیاده! این فقط یه نمونه ی کوچیکش بود…
حالا اگه شما راضی میشین در کنار شما که دارین حکومت رو مسخره میکنین آدمای بی فرهنگ هم سواستفاده کنن و به بچه آسیب روحی بزنن، دیگه اون اختیارش با خودتونه…
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 12:58 ب.ظ.
inke bebine chejo0ri paye haye soste mamlekato be rokh keshide baeese eftekhare sh mishe!!!!! baraye hame ham tarrif mikone vaghti mard shod!!!!
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 9:11 ب.ظ.
من نمیدونم این موضوعا چرا فقط واسه ما ایرانیا باید تبدیل به یه سوژه ی بزرگ و قابل بحث بشه؟؟؟!یه بچه از رو بچگی یه حرفی زده مجری بدبختم خواسته جمش کنه گند زده.عادت کردیم به یه موضوع کم اهمیت گیربدیمو هی بهش نوک بزنیم.تموم شد و رفت!!
لایکلایک
آگوست 8, 2011 در 10:01 ب.ظ.
وقتی تو برخورد ها مون ، طرف مقابل احساس حقارت کنه اون موقع است که کارمون اشتباه است.
حالا هر کسی اشتباه کرده ، به نظرتون درست اینه که تحقیرش کنیم؟
به نظر من که نه
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 10:40 ق.ظ.
خودش خوشک میشه می افته مشکلی نداره یادشون میره
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 7:30 ب.ظ.
شماها عادت دارین از کاه کوه بسازین؟؟؟؟؟؟
بابا یکی یه چی گفته چون صرفا غیر معمول بوده بهش خندیدیم 10 سال دیگه هم این فیلمو ببینم میخندم اون بچه هم بزرگ شه میخنده….
از چی باید ناراحت شه؟ چیز بدی که نگفته چون غیر معقول بوده واسه ماها تازگی داشتو خندیدیم تموم! اونم بزرگ شه هیشکی یادش نمیمونه تموم میشه میره… پس فردا بره مدرسه فوقش یه معلمی پیدا شه که اینو ببینه بفهمه… یه چشمک بهش میزنه و تموم!
امملین شماهایی که مسائلو سیاسی میکننین! «مشکل از نوع حکومته که این رفتارا رو باب کرده….»
بیا بخور بابا!!!
همین شماهایین که هر مسئله ریزیو گنده میکنین و اینجوری همه فکر میکنن ایران جهنمه….
جمع کنین بابا…
(البته اشتباه برداشت نشه من منظورم کساییه که سیاسیش کردن… خود نویسنده این مقاله حرفشون محترمه ولی من مخالفم دلایلم رو هم گفتم!)
لایکلایک
آگوست 9, 2011 در 7:33 ب.ظ.
البته نمیپوشونم که بعضی نمونه هاش زشته…. مثله عکسی که چند پست بالاتر گذاشته شد ولی خب این نمونه ها کمه….
هر چند بازم ربطی به آینده اون بچه نداره
لایکلایک
آگوست 10, 2011 در 9:37 ق.ظ.
واقعا متاسفم برای کسایی که به خاطر چند دقیقه خندیدن با آینده این بچه بازی کردن.بنده خدای عزیز نمیدونم شما سعی کردی احساسات این بچه رو درک کنی یا نه؟اما بچگی حساس ترین دوران زندگی هر آدمیه وخیلی از آسیب هایی که تو این دوره به روح انسان وارد میشه جبران ناپذیره.باید دید فرنود کوچولواین موقعیت رو پیدا میکنه که با وجود همه انگشت هایی که به سمتشه مثل یه بچه عادی بزرگ شه تا اونموقع بتونه مثل شما یه این کلیپ بخنده یا نه؟باید دید پدر ومادر واطرافیانش اونقدر قوی هستند که همه جوره ازش دفاع کنند تا نذارن بچه سرخورده بشه؟بیاید امیدوار باشیم بین دوستان وهمسایه ها وآشناهای فرنود بچه بی رحمی وجود نداشته باشه که بخواد با تکیه بر این موضوع شخصیتش رو خورد کنه.یه زمانی سرزمین ما کشور مردمان شریف ونجیب بود به نظرتون تا چه حد این شرافت ونجابت بین مردم ما باقی مونده؟
لایکلایک
آگوست 11, 2011 در 6:51 ق.ظ.
باید قبول کنیم که فرنود در این جا مسخره نشد. این یک اتفاق بود افتاد، حالا درست هست یا نه ، من می گوییم که این درست هستش و فرنود باید به این کارش افتخار می کرد، همانطوری که خاله نرگس می بایست برای فرنود تقاضای تشویق می کرد نه اینکه ماست مالی کنه.راستی چرا تو جامعه ما ایرانی ها این کلمات مرسوم نیست و همه چیز را اه ه ه و یا پوف در نظر باید بگیریم؟
لایکلایک
آگوست 13, 2011 در 11:33 ق.ظ.
بعد از دیدن اون فیلم دقیقا همین مطالبی که شما گفتید به ذهنم آمد. و با دوستانم در موردش صحبت کردیم. خیلی سخت و ناگوار است. اگه پدر و مادر هوشمندی نداشته باشد. صد در صد یا فردی ضد جامعه و هنجار شکن خواهد شد یا خجول و گوشه گیر. امیدوارم خداوند به وی کمک کند
لایکلایک
آگوست 17, 2011 در 11:44 ق.ظ.
صحیح است .
لایکلایک
آگوست 26, 2011 در 12:02 ق.ظ.
اینکه گفته میشه این پسر بابت این قضیه ممکنه آسیب ببینه به نظر من به شخصیت آینده خود پسر ربط داره.در زندگی یه مرد خیلی زخمها ممکنه وجود داشته باشه که یک مرد با توجه سرعت زندگی و مسئولیتهاش باید فقط به اون بخنده والبته حسابی هم بخنده و در اون متوقف نشه.ولی اگه این آدم این قضیه رو فردا روز بهانه ای بکنه برای غم خوردن و اینجور حرکتا…ریشه اش به ضعف خودش برمیگرده.اتفاقات مدرسه-غرور خرد شده نوجوونی-جنون دبیرستان-شکست عشقی-و هر زخم دیگه زندگی باید سریع ازش عبور کرد اگر واقعا رو هدفت و کارت متمرکز باشی.
لایکلایک
آگوست 26, 2011 در 8:33 ب.ظ.
آآآآآآآآففففففففففففففرررررررررررررریییییییییییین به فرنود :ه از الان کارهای خیلی شخصی خودش رو آنجام می ده و آفرین به مامان فرنود
لایکلایک
آگوست 27, 2011 در 7:22 ب.ظ.
من هم یک روز کلاس اول به دلیل حواس پرتی با دمپایی رفتم مدرسه.اتفاقا روز آخری که باید آخرین امتحان رو میدادیم.و اتفاقا این معلم بود که متوجه شد ،و خیلی هم طبیعی برخورد کرد.امتحان رو دادم و برگشتم خونه…با همون دمپایی
الان یادم رفته.یادم هم بیفته حتی به خودم زحمت نمیدم که بخندم.
به نظرم شما خیلی حساس بودید که هنوز به خاطر چنین موضوع ساده ای مثل لنگه به لنگه بودن جوراب احساس ناراحتی یا شرم یا هر چیزی دارید.
در مورد فرنود، به قول یکی از دوستان به نظرم به شخصیت خودش بستگی داره.من اگر باشم سال ها بعد می خندم.همیشه آدم هایی موفقند که پیش از اینه دیگران بهشون بخندند دست پیش رو میگیرند و خودشون به زندگیو اشتباهات و احتمالا کاستی هاشون میخندند.خاطرات کودکی مربوط به زمان کودکیست.هر کدام از ما چند بار در کودکی سوتی دادیم؟حد اقلش اینه که هر آدمی حد اقل تا سن دو یا سه سالگی با جایی به نام دستشویی آشنا نبوده…منظورم رو که می فهمید؟
در مورد فرنود، فرنود امروز یک چهره است.یک نماد.برای اعتراض بر علیه سانسور و دروغ.پس…درود بر فرنود راستگو!!!
لایکلایک
آگوست 27, 2011 در 7:31 ب.ظ.
راستی این رو اضافه کنم:ماجرای فرنود به هیچ وجه مسخره و حتی خنده دار نیست.دلیلی برای خندیدن نیست.
در زمانه دروغ و سانسور، یک بچه در یک رسانه ملی یک حرف راست میزنه و تبدیل میشه به نماد راستگویی و دوری از دروغ و سانسور…و البته باز تلاش مجری برنامه برای سانسور و دروغ.چرا نباید فرنود یک بچه خوب باشه که کار درستی انجام داده؟ و چرا خاله نرگس باید آدم خوبی باشه که خواسته مثلا به خیال خودش اخلاقیات جامعه رو حفظ کنه؟
باز هم درود بر تو…فرنود!!!
لایکلایک
آگوست 29, 2011 در 12:01 ق.ظ.
با سلام.من کاملا موافقم.اما به نظر من مجری باید می گفت او را بابت اینکه خود دستشویی می رود تشویق می کرد برای مثال:آفرین که خودت دستشویی می روی و خود را می شویی.
لایکلایک
سپتامبر 1, 2011 در 9:38 ب.ظ.
خطاب به نویسنده:
نظرت راجع به این پیج چیه؟
http://www.facebook.com/zaye.tarin.profile.haye
لایکلایک
سپتامبر 2, 2011 در 11:02 ق.ظ.
salam be hame
baba be har hal ye barnameye zende hame joor moshleki dare dg
farnood ham yekishe
لایکلایک
سپتامبر 10, 2011 در 9:25 ق.ظ.
دوست عزيز شما كلا قضيه را اشتباه فهميدي
ملت به فرنود نمي خندند چون كارش درست است
اسمش را هم گذاشته اند فرنود راستگو! يعني كسي كه راستش را مي گويد. طعنه به بعضي ها كه دروغ مي گويند و افتخار مي كنند.. مشكل از مجري است كه خود را اينگونه ضايع كرده.. و شايد هم مجري بيچاره هم گزيري نداشته غير از اين.. از ترس توبيخ شدن.. يا هرچيز ديگر.. ازين موارد بسيار در صدا و سيما ديده شده است كه مثلا مجري خواسته چيزي را جمع كند و بدتر خراب كرده.. بگذريم
خلاصه اينكه با كليت حرف شما موافقم؛ اما در اين مورد حرف چيز ديگري است..
لایکلایک