یا حبیب من تحبب الیک و یا قرة عین من لاذ بک
فقد هربت الیک
ثانیههای بیانتهای نسیان، ساعتهای ملالآور بیتو، سالهای مجازی فراموشی، ای کاش خودفریبی باشد و من، خود را فریب داده باشم. من نمیخواستم اسمم یاد تو باشد. مگر نیستی میتواند نشانهی هستی باشد؟ نمیخواستم در هستیای که فقط تو بودی و من، دیگران، دیگرانی که نیستند، من و تو را با هم ببینند و بپندارند. این یک فریب بود. فریبی که من را جدا کرد از تو. ای کاش خودفریبی باشد.
تمام این روزهای خودفریبی، دلم تنگِ تو بود، شور تو را داشت. دیگران، دیگرانی که نبودند و هست شده بودند و من شده بودم مونسشان و آنان مونسم، آرامآرام جایت را گرفتند. ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه. هستی بیکرانت تاراج هستهای سراب شد و من دل بستم به نیستهای هستینما. به دیگرانی که فاصله شدند بین من و تو.
ثانیههایی رفت که تو فقط شبح بودی و هستیات در سایهی مجاز سراب دیگران بود. و چه دوزخی داغتر از این و چه عذابی الیمتر از نبودنت. ای کاش نیرنگ روزهای بیتو، خودفریبی باشد، نه مکر تو. چه آرامم میکند اگر بدانم همهی این ثانیهها دلت برای من میتپید و منتظرم بودی. میترسم از اینکه این فریب، مکر تو بوده باشد و من، مطرود باشم. لعلک عن بابک طردتنی و عن خدمتک نهیتنی او لعلک لم تحب ان تسمع دعائی فباعدتنی.
دُم:
از دفتر خاطرات یک ملامتی را بخوانید. آفرییینندهی شق القلم برایم نوشته بود.
جون 28, 2011 در 12:12 ب.ظ.
به هیچ چیز و به هیچ کس، هیچ جور دل نبند، انس مجوی. اما اگر هم بستی و اگر هم مانوس شدی، بدان که هیچ چیز و هیچ کس، هیچ جور جای خدا را تنگ نمیکند. چرا که او در همه چیزان و همه کسان جاری ست. او یک طرف نایستاده و ما و بقیه در یک طرف. او از رگ گردن به همه ی ما نزدیک ترست. او در ماست.
یک کلام ، اونم لوطیانه
به بهونه خدا نمیخواد از کسی یا چیزی ببری. اصن ربطی نداره. اصناااااااااا
اگه هم حق با تو باشه و ربطی داشته باشه، ساما! این ربط دادن خطرناکه. یهو زن و بچه رو ول میکنی میری تو غار. خب بعله! زن، بچه، کتاب، منبر، شغل، پیشه، مشغولیت، دل مشغولی، گودر، همسایه، فامیل، اصول، آداب،… همش مزاحمه با این حساب. حتا این حساب هم مزاحمه.
لایکلایک
جون 28, 2011 در 12:20 ب.ظ.
منظورت از پساملامتی چیه؟
کسی تو رو ملامت کرده و حالا خودت داری ادامه ش میدی؟ کسی حرفی زده نیشتری زده که تو رو از جو خارج کرده یا شایدم جوگیر کرده؟! یا چی؟
این پست البته خطاب به من کامنت گذار نبود ولی برای خوندن و کامنت گذاشتن آزاد بود. پس از این امکان استفاده کردم، خوندم و کامنت نوشتم. فکرشو بکن! پست واسه مرشد بنویسی، توله سگ مرشد جواب بده.
لایکلایک
جون 28, 2011 در 12:27 ب.ظ.
ملامتیه یک فرقه از صوفیه است. این نام از ملامت نفس گرفته شده است. برخی از منحرفین این فرقه، مرتکب گناهانی می شدند و گناه را مقدمه نفس می کردند. گاهی نیز برخی برای پنهان ماندن عشق الهی شان به گناه پناه میآوردند. پساملامتی یعنی یک از ملامتی بازگشته.
اشتغال به غیر در این متن گناه است، غیر فضای مجازی باشد یا حقیقی.
لایکلایک
جون 28, 2011 در 12:44 ب.ظ.
خیلی ممنون.
پساملامتی پس یعنی از ملامتی عبور کرده و گذشته. نه که برگشته.
فارغ شده. خارج شده. فرا رفته
حالا فرق زیادی هم نمیکنه ولی به قیاس پسامدرن (پست مدرن) معنی کردم. دری پشت دری پشت دری ست. این درو وا کردی رد شدی به در دیگه میرسی. برنمیگردی در قبلی.
لایکلایک
ژوئیه 13, 2011 در 7:11 ق.ظ.
سلام.
میلاد حضرت علی اکبر (ع) بر شما مبارک باد. به میثاق «قدر جوانی» دعوت هستید. بسم الله …
http://azjensekhoda.com/?p=926
لایکلایک