ای بخشنده
اخترانِ راه تو را نشان میدادند
و دستانمان پر بود از مهر تو
آفتاب از مشرق محبتهای تو برمیخاست
و چادرِ شب گلهای آبی ملکوت بر سرمان میریخت.
سطر سطر طغیانهایمان
پیشرویت نهاده است
آمدهایم به دامان بیکران مهربانت بیافتیم
شاید در برمان گیری
آنگاه که با دست بیکرانیات نوازشمان کردی
کمانهای عصیان را سوی آسمان گرفتیم
آنگاه
در فرود مهربانیهایت خیس میشدیم
سنگ میزدیم به شیشههای بسیط کبریایی تو.
—
ترجمهای رها از فراز ابوحمزهی ثمالی:
یا غَفّارُ بِنــــوُرِکَ اهْتَدَینا وَبِفَضْلِــــــکَ اسْتَغْنَینا وَبِنِــــعْمَتِکَ
اَصْبَحْنا وَاَمْسَینا ذُنوُبُنا بَینَ یدَیــکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ
اِلَیکَ تَتَحَبَّبُ اِلَینا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَــیرُکَ اِلَیــنا نازِلٌ
وَشَّرُنا اِلَیکَ صاعِدٌ.
آگوست 21, 2010 در 6:59 ب.ظ.
این از همه تا حالا بهتر بوده
لایکلایک
آگوست 21, 2010 در 7:34 ب.ظ.
ممنون.
لایکلایک