جز موری که خرده نان های خشک را می جوید
زمان برای همه مرده است.
آسمان اینجا تا ابدیت تار است
و خورشیدی نیست تا بطلمیوس و کپرنیک به جان هم بیفتند
و گالیله برای کلیسا توبه نامه بنویسد.
و ستاره ای برای شمردن و چشمک زدن
و هلالی که آبستن یوم الشک باشد.
ماه نو را باید در لب های خشک دم غروب
بازجو
و دست های خسته اش
استهلال کرد.
لگدهای بی رمق شکنجه گر بوی «ماه رحمت» می دهد.
الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب.
آگوست 24, 2009 در 5:01 ب.ظ.
التماس دعا
لایکلایک