یک :
1.دستهای از افعال و اعمال خود به خود و ذاتا خوبند و یا بد .حسن و قبح آنها ذاتی است .مانند عدل و ظلم . عدل در همه مکانها و زمانها و موقعیتها خوب است و ظلم تا بود بود و تاهست هست بد است .
2. گروهی از کارها ذاتا خوب یا بد نیستند . ولی تمایل به یکی از این دو دارند و لی این میل جداشدنی است و در موقعیت خاص از خوبی جدا میشوند و به لشکر بدیها میپیوندندو بالعکس . مانند دروغ و راستی . اگر چه دروغ میل به بدی دارد و راستی در نگاه اولی در اردوگاه خوبیهاست اما دروغ آنگاه که جانی را نجات دهد نیکوست و راست وقتی که انسانی را رسوا سازد نکوهیده .
3. برخی افعال ذاتا نه خوبند نه بد و فی نفسه هیچ تمایلی بهحسن و قبح ندارند .مانند راه رفتن و کتک زدن . راه رفتن به خودی خود نه خوب است نه بد . اگر مصداق ورزش کردن باشد خوب است . اگر مصداق غصب باشد بد است .
دو :
نیکویی ونکوهیدگی افعال را مصلحت و مفسده افعال تعیین می کند . فعلی حسن و خوب است که مصلحت داشته باشد یا مصلحتش بر مفسده اش چیره باشد و فعلی بد است که مفسده داشته باشد ویا مفسدهاش غالب باشد . و ملاک تقسیم بالا شدت و ضعف مصلحت و مفسده است .
سه:
عزت و ذلت فعل نیستند . بلکه نتیجه فعلند . پیآمد برخی افعال سربلندی است و نتیجه دستهای اعمال سرافکندگی . عزت همواره پسندیده است و ذلت همیشه نکوهیده . ولی تشخیص فعل عزت آفرین و عمل ذلتساز دشوار است . هرگز نخورد آب زمینی که بلند است . گاهی عزت را باید در تواضع و افتادگی جست و گاهی در شجاعت و جسوری . و این اشتباه است که عزت را مساوی شجاعت و گستاخی بدانیم . آنچه عزت را میآفریند آگاهی به مصالح ومفاسد و تدبیر برای بدست آوردن منافع و راندن مضرات است . ولو اینکه در زمان کوتاه نتیجه ندهد .
چهار :
همانگونه که فتح خیبر عزت اسلام بود ٬ صلح حدیبیه سرفرازی مسلمین را در پی داشت . صلح امام مجتبی و تعلیق خلافتشان با شجاعت سیدالشهداء و حماسه کربلا در عزت همسان و برابر است . ضربت علی در روز خندق با سکوت طولانیشان تفاوتی ندارد . معاهده شعب ابیطالب و پذیرش محاصره اقتصادی را باید با فتح مکه مقایسه کرد . همه اینها عزتند . گریههای زین العابدین عزت و سرافرازی است همانگونه که پیروزی بدر عزت است . ذلت هیچگاه با » ما رایت الا جمیلا » سازگاری ندارد .
پنج:
با نگاهی به بندهای پیشین نه استقبال پرشکوه شیراک بذاته عزتمند است نه نشستن احمدینژاد زیر بیرق تحریف خلیج فارس خود به خود ذلتآفرین . نه تعلیق هستهای دوران اصلاحات بذاته شکست است نه خطابه کلمبیا . بلکه آنچه عزت و ذلت این اعمال را تعیین می کند ٬ منافع و مفاسد پسینی این سیاستهاست که عاید ایران و اسلام میگردد . آنچه باید بررسی شود نتایج این سیاستهاست نه خود آنها بنفسه . آیا ایران از استقبال خاتمی عایدی داشته است و یا ضرری از جانب نشستن در اجلاس دوحه به ما رسیده است ؟
عزت مساوی گستاخی و جسوری نیست بل که مساوی تدبیر آگاهانه است .
مِی 30, 2009 در 11:07 ب.ظ.
آفرین
لایکلایک
اکتبر 20, 2009 در 3:37 ب.ظ.
[…] و گمان میکند سنگ انداختن به دشمن پیروزی است. [ن.ک: عزت چیست؟ ذلت چیست؟ و دولت ذلت] و گاه مخالفت با یک مسئول دست چندم مخالفت با […]
لایکلایک
آوریل 20, 2011 در 8:52 ق.ظ.
سلام آشفتگیبازاری به نام واردات شکر، تعطیلی کارخانجات،بیکاری کارگران و کشاورزان، از دست رفتن صنایع مختلف مثل آهن، تولید و اشتغال همه نشان دهنده سقوط اقتصاد مملکتمون هست. حضرت امام خمینی فرمودند باید تحمل داشته باشیم. یا امام خمینی (ره)، سیسال تحمل کردیم و به غیر از گرانی و کمبود و حقوق ناچیز، چیزی ندیدیم. ما همه در راه توایم خمینی. پیش به روی حرم حسینی، لبیک یا خمینی.
لایکلایک