کلام شیعی وعقاید این فرقه سالیان درازی است که تحول نیافته است و کتاب های امروزی با کتاب های قرون قبل تفاوت محسوسی ندارد .با آنکه شبهات واشکالات جدید فراوانی به سوی تفکرات شیعی هجمه آورده اند.دلیل پاسخ نگفتن را نمی توان عجز از جواب دانست. زیرا شیعه با تکیه بر عقل و روایات محکم پا گرفته است و زنده مانده است .به روز نشدن عقاید شیعی مجال را برای منبری های عامه پسند ومداحان باز کرده است تا یا از خود چیزی به دین اضافه کنند یا از روایات ضعیف و بی پایه برای جذب مخاطبان بهره گیرند.این طایفه چنان قدرتی دارند که راه را بر اندیشمندان و علما بسته اند.و جرئت آشکارسازی عقاید را بر آنان گرفته اند.البته در این راه عالمان بسیاری هم بوده اند که خود را منفور این قوم کرده اند .شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی و دیگر کتب خود ضربات سختی را بر این جماعت وارد ساخت که این جماعت هنوز هم در مجالس خود وی را ناسزا می گویند .»بمیره هر کی می گه که رقیه نبوده».وقتی شهید مطهری می گوید :در تاریخ کربلا ما دختری به نام رقیه نداریم و در هیچ مقتلی چنین نامی و جریانی نیامده است جواب مداحان را می شنویم ..»بمیره هر کی می گه که رقیه نبوده».
یا مرحوم علامه عسکری در یک سخنرانی در قم گفته بودند سند زیارت عاشورا به خاطر این که فلانی در سند هست ضعیف است .اطلاعیه ها بود که علیه ایشان بر در و دیوار چسپانده شده بود و خون ایشان هدر.و جناب حضرت اعلی حاج «منصور ارضی «قطب مداحان حفظه الله فی الدارین آیت اله مکارم را به جرم این که حدیث کساء را ضعیف می داند با اسم کوچک خطاب می کند و مورد عتاب قرار می دهد. و……
از فرقه مداحان بگذریم به گروه سرسخت تری برمی خوریم به نام حکومتیان.متاسفانه بر خلاف شعار اولیه بانیان جمهوری اسلامی امروز هیچ کس جرئت تفکر ندارد چه برسد به ابرازش. مرحوم مطهری در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی گفته است :مارکسیسم را باید یک مارکسیست معتقد به اصول آن در دانشگاه های ما درس دهد.ولی امروز اگر کسی بگوید ولایت فقیه انتصاب از طرف خدا نیست بل که انتخابی است مورد لعن ونفرین قرار می گیرد و وی را کودتاگر و خورنده دلارهای در چمدان می کنند.با آنکه یک زمانی در قانون اساسی ما شورایی بودن رهبری مطرح بود و در خرداد ۶۸ هم شورایی بودن هم مطرح شد ولی امروز کسی جرئت بیان چنین کلامی را ندارد.در حالی که طرح این مساله در بین علمای خبرگان دلالت بر این دارد تنها صورت مساله ولایت فقیه این نیست.سرانجام کسی هم که جرئت بیان خلاف این حرف را بکند اوین است .و یا اگر خیلی شانس داشته باشی حصر در خانه.
سپتامبر 18, 2007 در 1:12 ب.ظ.
سلامحلول ماه مبارک رمضان مبارک . وبلاگ قشنگی دارین به ما هم سر بزنینیا علی
لایکلایک
سپتامبر 18, 2007 در 1:22 ب.ظ.
با سلامآری اینچنین است برادرظلم مضاعف آنکه تمام این حالات با نام دین مبین بر خلق میرودبراستی اگر شهیدانی چون مطهری مفتح و بهشتی بودند انقلاب در همین مسیر کنونی بود؟
لایکلایک
سپتامبر 18, 2007 در 1:42 ب.ظ.
سلام درویش جان!»واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند/ چون به خلوت می روند ان کار دیگر می کنند… » چه می شود کرد سید! ماییم و یک غم یک سرخوردگی به درازای تاریخ … به قول «عباس» از صدر تا کنون!!موفق باشی به ما هم سری بزن بی معرفت
لایکلایک
سپتامبر 19, 2007 در 2:13 ق.ظ.
سلام درویش جونآشفته مان کردند.راستی قالب نو مبارک.با این مطلب همراهم کامل. حرف در این رابطه زیاده. دیدی که هربار هم که همدیگه رو میبینیم، صحبت میکنیم اندر احوالات ولی تموم نمیشه. پس میگم که موافقم. همین. لینک این مطلب رو تو وبلاگ جدیدم خواهم گذاشت.و خدا رحمت کنه علامه عسگری رو. روحش شاد.از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم//نفرین به روزگار من و روزگار توشاد و موفق باشی. به امید دیدار.آزاد و پایدار باد ایران و ایرانی
لایکلایک
سپتامبر 19, 2007 در 7:18 ق.ظ.
مبعـوث شدم از جـانب خـدایعقـل یا عقـلخـدای. تا دعوت کنم شمـا را به سوی آنچه کـه «حـق» میخوانندش.جنونِ پیامبـری همان معجـزه است و دستنوشتههای وحیشدهی حاضر، همان کتاب.گوش فرا دهید تا رستگار شوید!منکر نشوید!کفـر نورزیــد!ایمان بیاورید!ایمان بیاورید!
لایکلایک
سپتامبر 22, 2007 در 10:38 ب.ظ.
ُسلام خوبید…1.البت تقصیر خودمونه که هر چیزی رو تو دست همه می زاریم چه قوی چه ضعیف همه که قدرت تفکر ندارند نمیدون که چی قوی هست چی ضعیف قرار نیست که بحار کتابی باشه که دست همه باشه و همه بخونن …2.نکنه تو هم حوس اوین کردی …من که دارم شاکی می شم از کارهای اینا …فکر کنم همون رو اخر ببرن اوین علی الخصوص این پیامبر مون رو ….
لایکلایک
سپتامبر 23, 2007 در 5:20 ق.ظ.
سلامهمین بنگ هم شرافت داره. _ البته که من نمیشناسمش _اگه میتونستن و میتونستین لااقل بنگی میشدن و میشدین این شخص اگر قصد دارد برود اوین، من چنین قصدی ندارم. فعلا دارم دین خودم را تبلیغ میکنمشاد و موفق باشیآزاد و پایدار باد ایران و ایرانی
لایکلایک
اکتبر 15, 2007 در 7:40 ب.ظ.
سلام! دلم برات تنگ شده جونم……………….از این که داری دچار استحاله!!!! می شی خرسندم.از این که ……………….جدی نگیر. پیروز باشی.
لایکلایک
اکتبر 19, 2007 در 10:16 ب.ظ.
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه ؟مست از خانه برونتاخته ای یعنی چه ؟
لایکلایک
اکتبر 20, 2009 در 10:23 ب.ظ.
[…] چهار: زیر و رو شدن اصول و فروع مکاتب و اندیشهها از مسائل گوناگونی تشکیل شدهاند. این مسائل از جهت اهمیت در یک سطح نیستند. مسأله اعتقاد به توحید و خدا با مسأله وجوب نماز در یک سطح نیست. وخون و آبروی انسان بسیار مهمتر از ساختن مسجد است. گاه مخالفت با یک مسأاله موجب خروج از یک مکتب است. مثلا کسی که به خدا باور نداشته باشد نمیتواند مسلمان باشد، ولی کسی که قائل به حرمت نمازجمعه در عصر غیبت است تفاوتی با مسلمانی که قائل به وجوب آن است ندارد. پیروان یک مکتب باید مسائل بنیادی و زیرین اندیشه و مسائل فرعی و دست چندم مکتبشان را بشناسند. ناآگاهی از مسائل اصلی و فرعی در بسیاری اوقات موجب برخوردهای ناشایست با اصحاب یک اندیشه شدهاست. برای نمونه برخورد جاهلانه عدهای با مرحوم علامه عسکری صرفا به خاطر ابراز این گزاره که سند زیارت عاشوراء ضعیف است چنان گستاخانه بود که حتی وی را متهم به خروج از تشیع کردند و یا برخورد نابخردانه با مرحوم آیتالله اشتهاردی به دلیل نفی حدیث دوات و قلم. و یا سخنان دور از نزاکت و ادب منصور ارزی نسبت به مراجع به دلیل انتقاد از مداحیها و… .همین برخوردهای ناشی از جهل و بدفهمی را بسیار در مسائل سیاسی میبینیم. مادامیکه آشنایی با اصول و فروع یک مکتب نباشد، شاهد برخوردهای ناشایست با خودیها توسط خودیهای دیگر خواهیم بود.امروز مشاهده میکنیم که بسیاری از یاران انقلاب صرفا به خاطر نقد و یا یک پرسش در مسائل دست چندم از دایره انقلابیون خارج شدهاند در حالیکه همچنان به اصول انقلاب معتقدند. این صرفا به خاطر ناآشنایی با اصول و فروع مکتب است. یا اینکه میبینیم فلان مرجع به خاطر مخالفت علمی با نظریه ولایت فقیه توسط برخی راهی جهنم میشود. باآنکه رد یا قبول علمی این نظریه تفاوتی در سعادت یا شقاوت انسان ندارد. و….[ن.ک: دوران سخت اندیشیدن] […]
لایکلایک